🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به دفترم که نوشتم سرودِ چشمانت
قلم ز وجد بگفتا : درودِ چشمانت
بدون چشم تو دنیای من بجز غم چیست؟
فقط مگو تو عزیز از نبودِ چشمانت
غزل غزل همه گنجی ز چشم تو دارم
به حیرت اند دل و جان ز سودِ چشمانت
نگاه کن به جهنم ، بهشت خواهد شد
خزان بهار شود با ورودِ چشمانت
هر آنکه چشم تو را دید مثل من می گفت
چه درد می کشد آری حسودِ چشمانت
منی که گفت نباید دلی به دنیا داد
دلم ربود به یک آن چه زود چشمانت
به زخم چشمِ حسودانِ بد سرشت ای دل
چه مرهمی ست برایم وجودِ چشمانت!
23 تیر 1399
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (10):
تیر 24, 1399
چشم ، دریچه ورود به قلب است و تشعشعات قلبی راه خروجشان چشمها نیز هستند…
بسیار زیبا بود و دل انگیز و خاطره انگیز نیز…
درود بر شما
پاسخ
تیر 24, 1399
درود بر شما
جناب خراسانی عزیز
◇◇◇◇
غزلی جانانه و دلنشین سروده اید
احسنت
☆☆☆☆☆
ابیاتی بداهه در این حال و هوا
تقدیم ساحت ادبتان:
و ان یکاد بخوانم برای صبحی که
گرفته خواب خوشی را نمود چشمانت
برای طی طریقم چه فتته ها که نکردی
امان ز راز نهان و شهود چشمانت
برای زمزمه هایم به زیر پلک ندامت
هزار دام بلا شد قیود چشمانت
🌿🌹
پاسخ
تیر 24, 1399
سلام و درود بر استاد معصومی عزیز
سپاس از حضور گرم و ابیات زیبای تان
در پناه خدا 🌿🙏❤️🙏🌿
پاسخ
تیر 24, 1399
سلام استاد
چقدر عالی
دست مریزاد
پاسخ
تیر 25, 1399
سلام
سپلس از مهر حضورتان
در پناه خدا 🌿🙏❤️🌿
پاسخ
تیر 24, 1399
درود استاد طارق زیبا نگر و زیبا نگار.
باز هم غوغا کرده اید.
دلمریزاد.
در مصرع دوم بیت چهارم پیشنهاد می کنم اینگونه بنویشید.
خزان بهار شود با ورود چشمانت
البته جسارتم را مثل همیشه بزرگوارانه ببخشایید.
پاسخ
تیر 25, 1399
سلام و درود
به به چه پیشتهاد عالی
ممنونم
الان انجامش میدهم
سپلس از حضدر موثرتان
در پناه خدا 🌿🙏❤️🙏🌿
پاسخ
تیر 25, 1399
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 25, 1399
سلام
سپاس گرامی
در پناه خدا 🌿🙏❤️🙏🌿
پاسخ
بستن فرم