🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 به جهنّم !

(ثبت: 57) مهر 20, 1394 

خواب دیدم که ز عشق تو جوان می میرم
ضربان در ضربان در ضربان می میرم…..
فتنه ای سبز شده پشت نگاهت حالا
"بی بصیرت" شدم و مثل "سران" می می میرم!
با قدم های خودت وارد میدان شده ای
با رجز خوانی تو مرثیه خوان می میرم…
نوح من! غرق شدم راه نجاتی بفرست
ناخدا گفت ولی در جریان می میرم….
به جهنّم! که دگر میکده ها تعطیلند…!
ساقیا مست شدم! "جامه دران " می میرم…
دست من نیست ! خدا خواسته عیسی باشی
به دمی زنده کنی …شاد از آن می میرم…
عاشق ترجمه ی چشم زلالت هستم
پر تلاطم شده ام گرچه روان می میرم
به امیدی که شود از تو نشانی پیدا
سر هر کوچه پی ات نعره زنان می میرم
گر بیایی "تو" ردیف غزل من باشی…
می زنم شعله به این شعر و عیان می میرم…

معصومه بیرانوند
دهم مهر94

نظرها 13 
  1. صباغ کلات

    مهر 20, 1394

    .

    حیف باشد ؛ که بمیرد ؛ کسی از عشق کسی

    لیکن ،ار مد شده است ؛ قدری از آن می میرم

    به جهنّم ……. ! که میسر نشود ؛ شام وصـال

    چشم دارم ؛ که بمیـرد ؛ پس از آن،می میرم

    شاه اگر داشت خبر ؛ از پس و فردای زفـاف

    داد می زد ؛ به شب بــله بران ، می میرم .

    …………………………………………….

    با پوزش از …..

    درود ها 🙂 🙂

    .

    • سلام ودرود بر شما.

      ممنونم

      سلامت باشید

      لحظه هاتون خدایی………….

  2. طارق خراسانی

    مهر 20, 1394

    سلام و درود به دختر عزیزم

    دخترانی دارم
    همه شاعر
    همه در کسوت خوبان خدا …
    و دوباره سلام بر معصومه ی نازنیم کسی که عرفان شرق را به خوبی می داند و در کلاس درس خود شناسی اش باید نشست و چیز ها آموخت…
    غزل فاخری بود … دلمریزاد

    در پناه خداوند سبحان شاد زی

    • سلام و عرض ادب

      ممنونم از حضور و نظر لطف شما.

      پای ما لنگ است و منزل بس دراز
      دست ما کوتاه و خرما بر نخیل……………….

      لحظه هاتون خدایی

  3. نگار حسن زاده

    مهر 20, 1394

    سلام معصومه عزیزم

    غزلبانو خوشحالم شعر جدیدی ازت میخوانم

    بسیار زیبا بود

    موفق و سربلند باشی

    • ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

      ممنونم عزیزم
      لطف داری
      به یک کلمه از شعرهای تو که نمی رسه!

  4. سمانه تیموریان

    مهر 21, 1394

    عاشق ترجمه ی چشم زلالت هستم
    پر تلاطم شده ام گرچه روان می میرم
    به امیدی که شود از تو نشانی پیدا
    سر هر کوچه پی ات نعره زنان می میرم
    گر بیایی “تو” ردیف غزل من باشی…
    می زنم شعله به این شعر و عیان می میرم…

    سلام معصومه عزیز
    واقعازیبا بود. چقدر دلنشین بود این غزلتون
    واقعا دلمریزاد
    عااااااااالی

    • ســــــــــــــــــــــــــــــلام دوست عزیزم
      ممنونم

      نر لطفته
      بی شک نگاهت زیباست……………..

  5. درود خانم تیموریان.خوشحالم که ناب سروده تان را می خوانم.
    بسیار زیبا

  6. مينا امينی

    مهر 22, 1394

    زيباست دوست شاعر …

  7. علی اصغر اقتداری

    آبان 15, 1394

    سلام 

    انصافا غزلی شور انگیز وفخیم بود  ولی قافیه ی عیان را نپسندیدم

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا