![بهاره کیانی قلعه سردی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2021/10/PicsArt_09-22-11.58.36-scaled-e1635244415334.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بی تو دلگیرترین جمعه ی یک پاییزم
از خودم خالی و از عشق و جنون لبریزم
چون جهنم شده هر جا که نباشی و هنوز
من به لبخند تو یک شهر به هم میریزم
چه شود یک شب اگر باتو به پایان برسد
کو توانی که از این خواب خوشم برخیزم؟
مرگ غمهای تو واجب شدهی دینم شد
بی جهت نیست که بر اخم تو چون چنگیزم
باورت میشود از ترس نبودت یکآن ؛
همچو یک برج بلا دیده، فرو می ریزم
هیچ کس دل نگران من و آشوبم نیست
وقت آن شد که به امداد دلم برخیزم
#بهاره_کیانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
مهر 8, 1399
مرگ غمهای تو واجب شدهی دین من ست
بی جهت نیست که بر اخم تو چون چنگیزم
سلام بهاره ی عزیز
غزلی زیبا، پر شور و مملو از احساس پاک
استفاده از واژه ی اخم بر چهره و ربط دادن آن با غم فکر کنم برای اولین بار رخ داده است و قابل توجیه ااست زیرا اخم تنها نشانگر خشم و نفرت و ناراحتی نمی تواند باشد بلکه گاهی از درد و غم اخم بر پیشانی نقش می بندد.
این بیت نغز و بی نظیر است و چقدر دلتنگی را خوب بیان می کند :
من که با وحشت یک روز نبود تو، چنین
مثل یک برج بلا دیده، فرو می ریزم
تمام ابیات بیت الغزل هستند و خواننده از خوانش این غزل بی هیچ شکی لذت خواهد برُد.
آفرین بر شما
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
مهر 8, 1399
سلام و عرض ادب و ارادات محضرتان بانو کیانی گرانقدر
از شعر بسیار زیبایتان لذت بردم و بهره مند شدم
عالی سرودید
استاد طارق گرامی هم بجا از شعر قشنگتان یاد کردند
سر بلند و پیروز باشید به مهر
درود هاااااااا
💐🙏💐
پاسخ
مهر 8, 1399
با سلام و دروود خدمت شما خانم کیانی
بسیار زیبا
بهره بردم زنده باشید به مهر
🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐
پاسخ
مهر 8, 1399
هیچ کس دل نگران من و آشوبم نیست
وقت آن شد که به امداد دلم برخیزم
درودها بهارۀ کیانی عزیز 🌹🌹🌹👏👏👏
پاسخ
بستن فرم