🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
قدّت
از آیینه بیرون زده
از حدّ مجاز
به چشم خوبان ستاره رسیده
رقصان و تازه
شاخه ی شوخی
رسته از تناوری
با نوبران نو ونغز
در شمایلت
دست از ترنج می بریدم از خودم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
مهر 17, 1398
قصه حضرت یوسف بیادم آمد. عشقی اسطوره ای و آسمانی را بیاد خواننده وارد کردید. و نشاندید…
زیبا بود و خوش آهنگ نیز… درود بر شما
پاسخ
مهر 17, 1398
عالی استادم🌷🌺سلام و درود
پاسخ
مهر 17, 1398
فوق العاده به دلم نشست استاد ارجمندم
قدت ازآینه بیرون زده است👏👏👏
بریدن دست جای ترنج روچقدنوترنسبت به گفته های دیگران ازقبل گفته اید دوباره احسنت👏👏🌼🌻🌼
پاسخ
مهر 17, 1398
سلام استاد
شعر اک با زیبایی خیره کننده ای آغاز و تا انتها آن ادامه یافته است.
بدیع و تغز
دل ربا
و دلچسب
لذت بردم
درودتان
. در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏❤️🌿
پاسخ
مهر 17, 1398
سلیس و روان
با بار تلمیح
یوسف خصال
….
دستمریزاد استاد رشنو ارجمند
تقدیمی :
🍃
یاد یوسف کن به زیبایی نما
گر به ظاهر باطن آرا بین ما
با ترنجی بزم مجلس شد به پا
حیرت عشقی با بُرش انگشت ها
ولی اله بایبوردی
17 / 07 / 1398
🌈🌸🌈
پاسخ
مهر 17, 1398
درود ها
بسیار درخشان و خوش فرم
پاسخ
مهر 17, 1398
زیباست و با ساختاری جالب
درود بر شما استاد گرامیم🌺
پاسخ
بستن فرم