🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
– بیقراری:
قایم باشک بازیهایمان،
–یادت هست؟!
بار آخر من تا ۵۰ شمردم وُ،
تو دستِ پدرت را گرفتی،
وَ رفتی!
دیگر نیامدی…
…
اما من هر روز
همان کوچه را چشم میگذارم.
آه!
هر جای این دنیا پنهان شدهای
وقتش رسیده،
بیرون بیایی!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور_در_هاشور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
اسفند 4, 1399
چه فانتزی زیبا و دلنشینی را خواندم از شما…
نوستالژی بی نهایت زیبایی را تداعی کردید.
درود بر شما
پاسخ
اسفند 20, 1399
درود جناب جلالی
ممنون بزرگوار
پاسخ
بستن فرم