* تا لحظه ی موعود….

*دهن کجی به ادبیات یا توهین به شعور خود؟………
برای کسی چون کمین ارادتمند ، واقعه ای تلخ تر و نومیدکننده تر از این نیست که می بینم افرادی مدعی ــ و البته خوشنام ومسلط در فن شعر ــ باصطلاح شعری را می پسندند و لایک می کنند که علاوه بر ضعف تألیف ــ آن هم از بیت مطلع تا بیت مقطع ــ ابتدایی ترین قواعد عروضی هم که عبارت است از وزن و قافیه در آن رعایت نشده است.نمی توانم بپذیرم که افراد مذکور صرفآ جهت تشویق و تحریض سراینده ــ که سالها باید تمرین وممارست کند و بیاموزد تا شعرش قابل نشر شود ــ سروده ی سراپا اشکالش را پسندیده اند….فلذا به این نتیجه می رسم که ـ البته دور از جناب دوستان ارجمند هم پایگاهی ـ حضرات یا به ادبیات دهن کجی کرده اند ، یا نسبت به شعور مخاطب توهین روا داشته اند و یا هردو شق را رعایت فرموده اند.»…….والله اعلم بالصواب.

* محله ی اهل دل و فضیلت ……
سالهای آغازین دهه ی 60 من که تازه متاهل شده بودم در آپارتمانی نقلی واقع در خیابان خورشید منشعب از دروازه شمیران زندگی می کردم.در خیابان دست چپم -یعنی خیابان زرّین نعل-منزل استاد امیری فیروزکوهی قرار داشت که قاعدتا اغلب ایام ، استاد مظاهر مصفّا-داماد استاد امیری-هم در آن سرای به سر می برد.در خیابان دست راستم-یعنی خیابان فخرآباد-منزل وفای قمی غزلسرای فرهیخته و پدر شهرام وفایی -شاعر و ترانه سرای مفضال-واقع بود.البته در خیابان خورشید و کوچه پسکوچه های آن به جز من ، مصطفی قاضی نظام-شاعر آیینی گمنام- استاد علیرضا طبایی ، علی انسانی-شاعر و مداح اهلبیت-و مجیدشفق-شاعر و محقق و خواهرزاده ی مهدی سهیلی- ایضا مظفّر بقایی-که ایشان شاعر نبود و اهل سیاست و لیدر حزب زحمتکشان در دهه های گذشته بود- نیز در خانه های ویلایی یا آپارتمانها زندگی می کردند. کمی آنطرفتر از خیابان ما-یعنی در چهارراه آب سردار-منزل ویلایی و قدیمی استاد محیط طباطبایی قرار داشت.
خلّص کلام اینکه محله ی ما واقعا محله ی اهل دل و فضیلت بود ؛ محله ی شعروادب و سیاست بود.من گهگاه همراه با احمد عزیزی یا مجید شفق برای دیدن این استادان به خانه هایشان می رفتیم ؛ اما بعضا هم می شد که این بزرگان یا نزدیکانشان را در صفوف ارزاق عمومی می دیدم که کوپن به دست یا با دفترچه ی بسیج اقتصادی منتظر ایستاده بودند تا نوبتشان بشود و سهیمه ی خود را دریافت کنند.شیرینی آن ایام و خاطراتش را هرگز فراموش نخواهم کرد.

*فـــــردا چه خبـــــــــر است ؟…………………….

فردا یکشنبه 21 خرداد ماه برابر با 11 ژوئن مصادف است با :

*تولد «استاد عبدالعلی ادیب برومند» شاعر ملّی ایران (1303.ش)
* «استاد یدالله مفتون امینی» شاعر و ادیب برجسته ی معاصر (1305.ش)
*درگذشت «استاد دکتر محمد خزائلی» ادیب – نویسنده – شاعر و بنیانگذار انجمن حمایت از نابینایان کشور (1353.ش)
*درگذشت «عباس مهرپویا» خواننده ی برجسته ی پاپ تلفیقی (1371.ش)
*تخریب گسترده ی شهر «تروا» توسط سپاهیان یونانی (1184.قبل از میلاد)
*آغاز به کار کتابخانه ی «گندی شاپور» بزرگترین کتابخانه ی دنیای باستان در ایران (250.م)
*تولد «بن جانسون» شاعر – نمایشنامه نویس و هنرپیشه ی بزرگ انگلیسی (1572.م)
*تولد «ریچارد اشتراوس» موسیقیدان بزرگ و شهیر آلمانی (1864.م)
*تولد «شارل فابری» فیزیکدان بزرگ فرانسوی و کاشف لایه ی اوزون (1867.م)
*تولد «ژاک ایو کوستو» نویسنده – عکاس – مستندساز و کاشف برجسته ی فرانسوی (1910.م)
*درگذشت «جین وبستر» نویسنده ی بزرگ و شهیر امریکائی (1916.م)
*تولد «آتول فوگارد» نویسنده ی بزرگ افریقای جنوبی (1932.م)
*درگذشت «لو دیگو تسکی» روان شناس بزرگ روس (1934.م)
*تولد «ویلیام استیرن» نویسنده ی برجسته ی امریکائی (1935.م)
*درگذشت «ارنست رادرفورد» فیزیکدان بزرگ انگلیسی و پدر انرژی هسته ای (1937.م)
*درگذشت «کرادو آلوارو» نویسنده ی برجسته ی ایتالیائی (1957.م)
*تولد «هیو لوری» کمدین – کارگردان و نویسنده ی برجسته ی انگلیسی (1959.م)
*تولد «پیتر دینکلیج» هنرپیشه ی برجسته ی امریکائی (1969.م)
*درگذشت «جان وین» هنرپیشه ی بزرگ و شهیر سینمای وسترن امریکا (1979.م)
*تولد «شیا لبوف» هنرپیشه ی برجسته ی امریکائی (1986.م)
*درگذشت «لئو بوسکالیا» نویسنده و خطیب برجسته ی امریکائی (1998.م)
*درگذشت «کاترین کوکسون» نویسنده ی برجسته ی انگلیسی (1998.م)
*درگذشت «چارلز کد» زیست شناس بزرگ امریکائی و سازنده ی داروی «آنتی هیستامین» (1998.م).

*نکته ی ادبی ……
گاهی می شود که یک شاعر در قطعه ، قصیده یا غزلی کلمات :عادت ـ طهارت ـ خسارت ـ روایت ـ قیامت را قافیه قرار می دهد.همقافیه کردن کلمات مذکور در غزل یا قطعه و قصیده غلط نیست وبسیاری از شاعران چنین کرده اند و می کنند.اما درست تر و به سلاست نزدیکتر آن است که با کلمه ی عادت کلماتی چون سعادت و شهادت و ارادت قافیه شود….با کلمه ی طهارت کلماتی چون مهارت و صهارت قافیه شود….با کلمه ی خسارت کلماتی چون اسارت و جسارت قافیه شود ….با کلمه ی روایت کلماتی چون هدایت و نهایت و سعایت و حکایت قافیه شود…..با کلمه ی قیامت کلماتی چون ندامت و اقامت و کرامت قافیه شود….و الی ماشا الله.

* «اشــــرف گیلانـــــــی» تکرار شدنی نیست!……

یکی از مهین بانوان بی همتا و تکرارناشدنی شعر و ادب معاصر ایران خانم اشرف گیلانی است….سالهاست که دورادور و با شعرهای منحصر به فردش می شناسمش….این روزها در فضای مجازی فعالیتی ندارد و آنچه از او ذخیره کرده ام شعرهایی است که در دهه ی 80 برایمان می فرستاد.شما را به یکی از نغز سروده هایش مهمان می کنم و امیدوارم سرکار خانم زهرا آهن ــ که ثابت کرده است در تراز اشرف است ــ اگر از وی خبری دارد ما را بی نصیب نگذارد….من سخت دلتنگ این مهین بانوی نجیب و عزیزم….
*خواب دریا ….
خواب دریا، چه خواب خوبی بود
در دل تُنگ، با لب خیس و
بوسه ی گاه گاه کوچولو؛
ما پر از شوق زنده بودن. ما:
“ماهیان سیاه کوچولو”

خواب دریا، چه خواب خوبی بود
به تن ما ستاره می پوشید
تن ما لیز بود و سُر می خورد
تن ما گرم بود و می جوشید

چشم هامان، به چشم هم خیره
ما پر از حرف بی صدا بودیم
آب ما را به ناکجا می برد
ما در آغوش هم رها بودیم

خواب دریا، چه خواب خوبی بود
بوی باران و آسمان می داد
موج ها موج های پی در پی
سینه ی آب را تکان می داد

شب ساحل، شبانه های صدف
ما پر از خواب جزر و مد بودیم
دلمان توی تُنگ می پوسید
فکر لبخندِ تا ابد بودیم

بعد با هم به شیشه کوبیدیم
تُنگ، برگشت و آب خالی شد
ما دو تا روی خاک افتادیم
همه جا غرق خشکسالی شد
…….
حجم آغوشمان به خاک افتاد
خاک، درگیر بی حواسی بود
عکسمان تووی حوض می خندید
غسلمان، غسل ارتماسی بود…!

سلام و عرض احترام به استاد گرامی جناب خوش عمل …
دستمریزاد …عالی …
با دو موضوعی که در مورد دهن کجی به ادبیات و قافیه فرموده اید این حقیر نیز کاملا موافقم و با شما هم نظر …
👏👏👏💐💐💐

درود استاد.🌹🌹🌹🌹🌹
بهره بردم هم از نفیسه‌ی فاخر و هم از مطالب ارزنده‌ای که در بخش نظرات مرقوم فرموده‌اید. 🌹🌹🌹