🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تلخ است هوا
وقتی به خلسه غمرنگ چشمهایت دچار میشوم
وقتی از عشق حرف میزنم
واژه، واژه، چشم هایت
شعر میشوند
قلم بافته هایش را
و من یافته هایم را
به غریبانگی این غروب بی تو
مبتلا کرده ایم
قلم زبان، بسته است
از ابرهای بکر بی باران
و من بر این وزن ناموزن
شعری سنگین سروده ام
سپید، سپید
چونان کف سپید دریا،
با لهجه ی خشم آگین،
قلم، غمگنانه از، هیس های ناگهان سرما
از هبوط برگ های خیس…
از رقص گل ها نوشت.
ولی من..
بی تو در احتضار
ناتمام ثانیه ها
دلیل خلقت خود را…
هنوز نمیدانم
همانگونه که دلیل سیلی سرخ باد را
بر گونه های گلگون گل
نمی فهمم
نمی دانم
#مدینه_ترکاشوند
@torkashvand_6327
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
بهمن 15, 1400
سلام زنده باشید
پاسخ
بهمن 27, 1400
سلام
درود برشما عزیزگرانقدر
سپاسگزارم🙏🏻🌸🌼
پاسخ
بهمن 15, 1400
دلیل خلقت خود را…
هنوز نمی دانم
همانگونه که دلیل سیلی سرخ باد را
بر گونههای گلگون گل
نمی فهمم
سلام و عرض ادب بانو ترکاشوند گرانقدر
بسیار زیبا و دلنشین
پاسخ
بهمن 27, 1400
سلام
درود بر شما شاعره بانوی زیبا قلم
سپاسگزارم عزیز،به مهر خوانده اید
🌹🌹🌹🙏🏻🥀
پاسخ
بهمن 27, 1400
پاسخ
بهمن 15, 1400
سلام و درود
لطافت خاصی در شعر شماست
همین باعث می شود خواننده را تاپایان جذب خود کند
لذت بردم
در پناه خدا شاد زی 🌿👏👏👏👏🌹🌿
پاسخ
بهمن 27, 1400
سلام ودرود بر استاد والاگوهرم
جناب خراسانی
سرفرود محبت همیشگیتان هستم
پویا و برقرارباشید🙏🏻🙏🏻🥀🌹🌱
پاسخ
بهمن 17, 1400
سلام
اثری زیبا و عالی خواندم
قلم پر احساس تان همیشه نویسا
برقرار باشید به مهر یزدان
سپاس
🌹🌺🌹🌺🌹
پاسخ
بهمن 27, 1400
سلام ودرود بر شما عزیزوالاگوهر
سپاسگزارم🥀🌹🥀🙏🏻
پاسخ
بهمن 17, 1400
زیبا بود نازنینم درودها برشما
قلمتون مانا 🌺🌺❤❤
پاسخ
بهمن 18, 1400
سپاسگزارم،شاعره بانوی عزیزم
پویا و برقرارباشید🌸🌺🌼
پاسخ
بستن فرم