🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 * ثروت اندوزی!

(ثبت: 260712) خرداد 29, 1402 
* ثروت اندوزی!

گاهــــی آدم می تـــواند ثـــــروت اندوزی کند

ثــــــروت انــدوزی بـــرای وسعــت روزی کند

کلّ حـــــقّ الله و حـــــقّ النّاس را بالا کشـــد
تـــازه بعــدش هم گدایی پیشــه ، دریوزی کند

بود اگـــــر اهـــل سیاست با دیانت تــوأمان
در نمــازجمعــه ها بـــا خصــم کین توزی کند

تا کـه شاید جنگ درگیرد ، بخنــدد قــــاه قـاه
بین دامــــــاد و زن خــــود آتش افروزی کند

بخـت اگـــر بـرگشـت از او ، در وزارتخـانه ای
تا که دولت را کنـــــد بـدنـام خودسـوزی کند

گر از آتش داشت وحشت خودکشی در معبری
بــا بــه چنگ آوردن یک کلت یــا یوزی کند

گاهـــی آدم می تواند بی خیــــال خودکشی
پیش دست همســـــر خــود ، کارآموزی کند

یعنی اینکه صبح چون بیدار شـد از خـواب ناز
بعد سبــزی پــاک کردن ، مشـق گلدوزی کند

الغرض بـا زن نشستن یــا ز دنیـا دک شدن
بهتــر اسـت از آن کـــه آدم کار پفیوزی کند.

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها
  1. *ســـــــاده نویـــسی! …………………………

    استاد فقید مصطفی فیضی (رئیس وقت انجمن ادبی صبای کاشان که شاعر ،ادیب و پژوهشگری برجسته بود) همیشه سفارش می کرد که در نامه نگاری های ادبی از به کاربردن لغات ترحیبی سخیف و قلمبه سلمبه پرهیز کنید.او با هر بار سفارش این خاطره از دوران جوانی اش را هم تکرار می کرد و می گفت:در روزگار جوانی بسیار دوست می داشتم که با مجلات ادبی همکاری کنم.از جمله با مجله ی یغما که مدیریتش بر عهده ی استاد حبیب یغمایی بود همکاری تنگاتنگی داشتم و سعی می کردم هر ماه شعری از من در آن نشریه ی وزین ادبی به چاپ برسد. یک بار غزلی شورانگیز از من در یغما چاپ شد که در مقدمه اش استاد یغمایی چند عبارت تشویقی برای من نوشته بود.من هم برای جبران محبت ایشان نامه ی تشکرآمیزی نوشتم و به نشانی مجله ارسال کردم.دو سه هفته ی بعد جواب نامه ام آمد.استاد یغمایی در آن نامه نوشته بود :«فرزند عزیز! اگر نامه ی خود را ساده و بی استفاده از لغات مهجور و دور از ذهن نوشته بودی هیچ وقت مرتکب این خطا نمی شدی که بدترین ناسزاها را نثار طبع من کنی. برای یافتن معنی کلمه ی «قوّاد» به لغتنامه ها مراجعه کن».

    ناگهان گویی ظرف آب سردی روی سرم خالی شد .من تا آن زمان به جای استفاده از کلمه ی «وقّاد» کلمه ی «قوّاد» را در مکتوباتم به کار می بردم که معنی بسیار زشتی دارد. در نامه به استاد حبیب یغمایی هم نوشته بودم:«استاد ارجمند! طبع قوّاد شما کجا و طبع نارسای من کجا؟…» علی ای حال از آن روز تصمیم گرفتم که در نامه نگاری هایم ساده نویسی را رعایت کنم تا دیگر بار شرمنده ی کسانی نشوم که برایشان نامه می نویسم.

  2. * اخبار را می خوانم و از درد می لرزم ……………..

    * (اثری فاخر از : مهین بانو اشرف گیلانی.) ……..

    اخبار را می خوانم و از درد می لرزم
    از انفجار بمب وقتی بچه ها خوابند
    دیگر کسی در فکر باد و شور باران نیست
    از بس که مردم از هجوم مرگ سیرابند!

    اخبار را می خوانم و می لرزم از وحشت:
    دنیا سراسر اضطراب است و گرفتاری ست
    تنها صدای جیغ می آید به گوش انگار
    آمار داغ کشته و مجروح تکراری ست!

    اخبار را می خوانم و می لرزم از وحشت:
    تکرار تصویر هیولا توی آیینه
    دنیا پر از بیچارگی یکسر پریشانی
    خاورمیانه: خون و خاک و خس خس سینه!

    اخبار را می خوانم و می لرزم از وحشت:
    تا حق و ناحق مانده بر میزند، می گِریم
    آوار در آوار در آوار در آوار!
    با سقف ها وقتی که می ریزند می گِریم

    دنیای آشوب است و دنیای پریشانی
    با هر صدایی که صدا می کرد می لرزم
    کاغذ به کاغذ خط به خط در حال ویرانی
    اخبار را می خوانم و از درد می لرزم.

نظرها
  1. معین حجت

    خرداد 29, 1402

    درود استاد خوش عمل …
    دستمریزاد …هم از شعر شما و هم خاطره لذت بردم و البته شعر بانو گیلانی را نیز که به اشتراک گذاشته اید مرا یاد یکی از سروده های خودم انداخت :

    ( اخبار کانال دو )
    اخبار شوم غایله هر شب به هشت و سی
    جنگ و گریز و غلغله هر شب به هشت و سی

    بعد از فنای جنگل و انبوهی از درخت
    آتش به جانِ سنبله هر شب به هشت و سی

    سیلابِ تُندِ حادثه جاری ست دائما
    بشکسته پای اسکله هر شب به هشت و سی

    اعلام یک رکودِ مجدد به کسب و کار
    پایانِ تلخ مشغله هر شب به هشت و سی

    تنها روایتی کُند از رنج یک فراق
    تصویر بُعدِ فاصله هر شب به هشت و سی

    ایجاد اضطراب و تنفر به سطح شهر
    اتمامِ جشن و ولوله هر شب به هشت و سی

    در روزگار سلطه ی کرکس بر آسمان
    تشریح نعشِ چلچله هر شب به هشت و سی

    اندیشه هم به بستر خاک آرمیده است
    در یک وقوع زلزله هر شب به هشت و سی

    حالا که اصلِ دین شده در انزوا ، چرا
    ترویج عرفِ نافله هر شب به هشت و سی ؟

    آبستن از تجاوز بیگانه شد زمین
    احضارِ دیرِ قابله هر شب به هشت و سی

    بیزارم از نگاهِ به این قابِ شیشه ای
    سر رفته ظرفِ حوصله هر شب به هشت و سی

  2. عظیمه ایرانپور

    خرداد 29, 1402

    درود بر شما
    زیباست
    قلمتان سبز🌿

  3. طلعت خیاط پیشه

    خرداد 29, 1402

    جناب خوش عمل کاشانی ارجمند
    درودها بر شما استاد سخن واین قلم زرنگارتان و درود جناب حجت و مهر باو خانم اشرف گیلانی ارجمند
    👏🌹👏🌹👏🌹🌹💐🍃

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا