🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 جنون

(ثبت: 239943) خرداد 31, 1400 

 

‘حوّّا’ که شدی، هر که برای تو، مرا کشت
‘آدم’ نشده… هول و ولای تو مرا کشت

من خیر سرم، این همه درد تو نگشتم
تا اینکه شبی حرف دوای تو مرا کشت

شرمنده از آن روز، که هر رهگذر عشق
با حیّ عَلیٰ، حیّ علای تو مرا کشت

هرکس گذرش خورده به جادوی نگاهت
فهمیده  چرا  شرم و حیای تو  مرا کشت

جایی که تویی بانی این شعر و غزل ها
حق داشتم ار حشو و هجای‌ تو مرا کشت

من سر به‌ جنون داده ی لبخند تو بودم
سرمست خدایی که بجای تو مرا کشت

سر مستم اگر بسته به احساس تو هستم
آخر به شبی موی رهای تو مرا کشت

یکشب به قرنطینه تو هر که در افتد
فهمیده که این عشق، بپای تو مرا کشت

#علی_سلطانی_نژاد

 

 

 

 

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا