🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
nbsp;
پشت چشم حقیقتی پنهان
مزرعه کاشت بذر مردم را
سایه ای سرد در دل خورشید
شخم زد خوشه های گندم را
شاخه هایی سیاه جا مانده
از تمنای ریشه در پروین
داس تیزی ستاره می چیند
در هوایی گرفته از نفرین
نردبانی بلند از نفرت
روی دیوار باغ جا مانده
میوه ها کال و گس عبث مردند
در دهان کلاغ وا مانده
طعم پسماندِ شیره را پس زد
تیغ هایی کشیده بر گونه
نقش سم بود از ستم در خون
نشئه تریاک برگ بابونه
گرگ در قلب بره جا خورده
مرتع مهرواره تخته شد
از میان رگِ ورم کرده
خون تراوید و زود لخته شد
تا گلو، هر دهان، پر از گِل بود
حق همیشه برای باطل بود
روزنامه نوشت مظلومی
خودکشی کرد و مُرد،قاتل بود
روز مرگ کژال و آهو هاست
تا زمین آشیانِ ترسو هاست
تا سگ و گوسفندها خوابند
شهر پر از صدای عوعوهاست
برهان جاوید
یکم مهر ماه هزاروچهارصد و یک
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (10):
مرداد 9, 1402
سلام و عرض ادب جناب جاوید عزیز
اگر تنها به گفتن یک «زیبا سرودهاید» از سر عادت بسنده کنم، خودم را نمیبخشم. میتوانم بگویم که این شعرتان بهنظرم عالی بود و با اختلاف دلنشینترین و در عین حال بهروزترین شعری که از قلمتان تاکنون خواندهام.
حیف که چند روزی در سفر هستم و به منابعم برای نوشتن نقدی اصولی، با رفرنسهای دقیق و لپتاپم دسترسی محدودتری دارم. وگرنه از کنار این شعر خوب، ساده نمیگذشتم و در حد وسع ناچیزم دربارهاش قدری مینوشتم (در آینده شایستهتر در خدمت خواهم بود).
زبان سرایش قوی، مستحکم و بهروز که تکلیفش با خودش مشخص است، تصاویر ساخته و پرداخته شده، ارتباط قوی واژگان هر بند چهارپاره و ارتباط قوی بندها با یکدیگر. همهی این ویژگیهای ارزشمند بود که مرا با لذت خوانش این سروده همراه کرد.
البته با تمام این تعاریف و نیکوییهای عیان شعر، بهنظرم بعضی قسمتها میتوانست بهتر شود:
– طعم بس تند شیره را پس زد
با توجه به کلیتی که از زبان سرودهی شما درک کردم، واژهی «بس» چندان جا نیفتاده است.
– گرگ در قلب بره جا خورده
مرتع مهرواره تخته شد
از میان رگِ ورم کرده
خون تراوید و زود لخته شد
واژههای تخته و لخته در این بند جالب توجه هستند و ارتباط جالبی با واژگان پیرامونشان دارند. اما مجبوریم برای رعایت وزن، هجای کوتاه آخر این واژهها را بنابر اختیار اشباع بلند تلفظ کنیم. البته بنابر این اختیار وزن شعر بینقص خواهد بود. اما خواندن آن از م
نظر آوایی برایم چندان دلچسب نبود.
– روز مرگ کژال و آهو هاست
تا زمین آشیانِ ترسو هاست
تا سگ و گوسفندها خوابند
شهر پر از صدای عوعوهاست
همنشینی کژال و آهو کمی حشو به نظر میرسد. (هرچند میتوان واژهی کوردی کژال را در معانیای غیر از آهو نیز در نظر گرفت)
مورد دیگر همقافیه تلقی کردن ِ«ترسو و عوعو» است، که صحیح نیست. ترسو مختوم به مصوت «او» و عوعو مختوم به مصوت «اٌو» (با تلفظ ow) است. فایل دکلمه را گوش کردم که شما هر دو را با مصوت «او» خواندهاید و نتوانستم توجیهی برای آن بیابم.
در پایان باید عرض کنم که تمام این نوشته، حاصل ذوقی بود که پس از خواندن شعر بر بنده حادث شد. پرحرفیام را ببخشید.
پیروز باشید و در اوج🌺🌸🌺🌸
پاسخ
مرداد 9, 1402
درود دوست و برادر ارجمندم
جناب دژاگه گرامی
اولا اینهمه لطف و مهر شما را نمی دانم چگونه و با چه زبانی باید پاسخ گو باشم که درخور باشد و کمی از زحمتی که کشیدید را جبران کند
دوما از اینکه فقط به نکات مثبت بسنده نکرده و با نگاه موشکافانه و جستجو گر همراه با معلومات بالای تان به ضعف ها در یک اثر می پردازید بسیار ارزشمند و قابل تحسین است چه بخش هایی که سلیقه ی شخصی خود را بیان کردید و چه بخش هایی که از نظر فنی مسائل را باز کردید
و در مورد نکاتی که فرمودید باید بیان کنم در تمامی موارد نقد های تان دقیق و صحیح هست و حتما اعمال این موارد موجب افزایش سطح فنی این اثر خواهد شد
و نکته ای که باید بیان کنم دلیل اوردن دو کلمه اهو و کژال منعطف شدن ذهن ها به سمت کردزبانان عزیز کشورمان بود که شما هم بدرستی بیان فرمودید
و در مورد بخش پایانی این چارپاره بسیار با خود کلنجار رفتم با توجه به بسته بودن دست و پای شاعر در سرودن شعر در چارچوب وزن و قافیه در نقطه ای قرار می گیریم که واقعا بین انتخاب وزن و قافیه یا معنی و مفهوم می مانیم که دلیل تمام این اختیارات وزنی و لفظی که به مرور در قوانین سرایش اضافه گردید این است مثل آهُو تلفظ کردن آهو که ما را مجبور می کند دست به کاری بزنیم که نه شعر قانون شکنی کند و نه مفهوم و زیبایی قربانی قوانین شود و تذکر جنابعالی دقیقا صحیح است و کاملا فنی و حتما رفع خواهم کرد
در انتها سپاسگزارم از حضور پر نور و زحمتی که با توجه به شرایطی که بیان فرمودید قلم رنجه فرمودید و این کلبه درویشی را منور
ارزوی پیشرفت و موفقیت روز افزون را برای شما دارم
سایه تان مستدام
در پناه حق
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🙏👏❤️
پاسخ
مرداد 10, 1402
عزیزید جناب جاوید بزرگوار
سپاسگزارم از مهر فراوان و طبع بلندتان. از بهترینهای محفل پاک هستید… و از آن شاعرانی که دنبال کردن آثارتان را بر خود واجب میدانم.
همیشه در اوج باشید 🌺🌸🌺🌸🙏
پاسخ
مرداد 10, 1402
درود و سپاس از محبت و لطفی که به حقیر دارید
حضور پرمهر و پربارتان موجب افتخار این حقیر است
همواره می اموزم از شما و تمامی اساتید معزز این محفل ادبی
سایه تان مستدام
در پناه حق
🙏🙏🙏🙏🙏
پاسخ
مرداد 10, 1402
سینای عزیز بعید می دانم که کژال و آهو دستکم در زبان کوردی مترادف باشند که مجالست آنها را بتوانیم به ضرس قاطع ، حشو بدانیم . کژال در بین ما به رنگ قهوه ای روشن ، صفت زیبا ، دختر نوجوان / دلبند و دلبر هم گفته می شود . اما جدای از این ها من برداشتم از این مصرع پایانی این بود که وقتی ما ترسو باشیم و واکنشی در خور نداشته باشیم ، سگها و کفتارها نیز کژالان را جلوی چشممان می برند . در واقع این بند پایانی هرچند کمی هم ضعف قافیه داشت ، اما دعوت همه ی ما _ تماشاچیان _ بود ، به شجاعت و شرافت . تا از عوعوی سگها نترسیم و اجازه ندهیم نسل کژالان را براندازند . و بر سراینده ی چنین شعری باید درود فرستاد که واقعیت را فدای عافیت نمی کند و تیغ آخته ی کلماتش را از رو می کشد …
پاسخ
مرداد 10, 1402
درود مانای عزیز و گرامی و سپاس از توضیح دقیقی که دادید راستش من خودم همیشه با بیان و توضیح صاحب اثر در مورد اثر خودش مخالف بودم و هستم و باید خواننده را در برداشت هایش ازاد گذاشت که هرگونه که می خواهد با شعر ارتباط بر قرار کند.تفسیر شما از بند پایانی این چارپاره درست و دقیقا تعبیر افکار بنده بود
به خاطر همین سپاسگزارم از شما و نگاه فنی و منطقی و صحیح و توجهی که به این اثر داشتید
برایتان ارزوی موفقیت و سرور دارم
🌺🌺🌺🌺❤️❤️❤️👏👏👏🙏🙏
پاسخ
مرداد 10, 1402
درود بر مانای عزیز، شاعر ارزشمند و گرانسنگ
کاملاً درست میفرمایید. من هم مانند شما اصالتاً کرمانشاهی هستم هرچند در تهران به دنیا آمدم و بزرگ شدم اما تحت تاثیر جو خانه با زبان کوردی و لکی هم آشنا هستم (شعرهایی هم به این زبانها نوشتهام😊) و مایهی افتخارم است که از زبان و فرهنگ کرمانشاه جدا نیفتادهام (اتفاقاً تا آخر هفته هم برای انجام کاری کرمانشاه هستم). چاو کهژال یا چیهم کهژهل اصطلاحیست که بارها آن را شنیدهام.
با شما کاملاً موافقم برای همین مانند شما نگفتم در حشو بودن همنشینی کژال و آهو قطعیتی هست. شاید معنی دور کژال یا حتی به نوعی معنای استعاری آن با آهو هممعنی باشد.
سپاس از اینکه همیشه میخوانید و در گفتگوهای مشارکت دارید. بهترین اتفاقی که میتواند رخ دهد، همین است. همیشه از این فضاها آموختهام.
سپاس از شما و جناب جاوید عزیز، شاعر ارجمند این صفحهی پربار🌺🌸🌺🌸🙏
پاسخ
مرداد 8, 1402
درود برشما جناب جاوید
چهارپاره خوبی بود
بسیار عالی لذت بخش موفق باشی عزیز
پاسخ
مرداد 9, 1402
درود جناب خوشرو گرامی و سپاس از نگاه پر مهر و نظر سراسر لطف تان
در پناه حق پاینده و پیروز باشید
🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 9, 1402
سلام و درود
لطفا با فعال کردن تیک نقد
مجدد دیدگاه بالا را ارسال فرمایید تا وارد ستون نقد شود و دوستان بیشتری بتوانند استفاده نمایند
سپاسگزارم
پاسخ
مرداد 9, 1402
سلام و عرض ادب بانو عسکری ارجمند، مدیر محترم محفل پاک
چشم چنین خواهم کرد.
خواهش میکنم
پاسخ
مرداد 9, 1402
درود بر شما جناب جاوید …
بسیار بسیار زیبا، امروزی و فاخر سروده اید …
حظ بردم👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺💐💐💐💐💐💐💐💐
پاسخ
مرداد 9, 1402
درود جناب حجت گرامی
سپاسگزارم از نظر لطف و نگاه پرمهرتان استاد ارجمند
حضور ارزشمندتان موجت سرور و قوت دل است
🌺🌺🌺🌺🌺❤️❤️❤️🙏🙏🙏
پاسخ
مرداد 10, 1402
درودها برشما جناب جاوید عزیز
چارپاره زیبایی بود
قلمتون مانا 🌺🌺👏👏
پاسخ
مرداد 10, 1402
درود سرکار خانم حسینی گرامی
سپاسگزارم از مهر حضور و نگاه زیباتان
پاینده باشید
🌹🌹🌹🙏
پاسخ
مرداد 10, 1402
درودها بر حضرت دوست
♡♡♡♡♡
پاسخ
مرداد 10, 1402
درود و سپاس بیکران استاد معصومی گرامی
پاینده باشید
🌺🌺🌺❤️❤️❤️🙏🙏🙏
پاسخ
مرداد 16, 1402
درود بر برهان با چارپاره های زیبایشان
لب مریزاد و شکوه قلم تان ابدی
همچنین سپاس از توضیحات جناب دژآگه
و همچنین کامنت شما
👌👏🌺🌹
پاسخ
مرداد 16, 1402
درود استاد شهرو گرامی
سپاسگزارم از حضور ارزشمند و نظر سراسر لطف تان
افتخاری ست برای بنده حقیر و می اموزم از دانش و منش زلال و جاری تان
پاینده باشید و برقرار
❤️❤️❤️🌺🌺🌺🙏🙏🙏
پاسخ
بستن فرم