![امیر جلالی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2022/04/7453cc6bf77c5670a37ea34a607f32ac-425-e1649215115368.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
حرف نا گفته ای مانده در سینه ام
شبیه دستی بیرون مانده از خاک
گس می شود ، کام روحم
از دوباره گفتن ها ، دوباره گفتن ها
پرنده خسته را می کند غافلگیر
شاخه ترک خورده ناگزیر
باور کن
زندگی ، هم آغوشی طبیعت با آدمی است
در بستر سرد خوابی سیاه و سپید
ظاهری کشیده
روی باطنی از هزار جا شکسته است
زندگی …
در نمور خاکستری ذهن
حقیقتی در بند و بی تفاوت
افیون زده قهقهه می زند
به چهره فردایی دروغ
آه … ای همسایه قصه ام
زارع ناچار زمین دل مردگی ام من
آفتاب و آب و شقایق
خیالاتی ام کرد ه بود
من کهنه ، تازه رسیده ام
به زیر آوار سئوال دفنم نکنید
خسته ام …
دنیا را ،چشم انتظار فرو بسته ام
شبیه غریقی به خون آبه های دل
شبیه دستی بیرون مانده از خاک
امیر جلالی –
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
تیر 19, 1398
سلام و درود
زندگی ، هم آغوشی طبیعت با آدمی است
در بستر سرد خوابی سیاه و سپید
حقیقتی محض
مثل خودت شعرهایت را دوست دارم
در پناه خدا شاد زی🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
تیر 19, 1398
جناب خراسانی عزیز ، سرور گرامی ، سپاسگزارم از همراهی شما و قدر دان محبت شما خواهم بود. درود بر شما
پاسخ
تیر 19, 1398
درودها جناب جلالی
خیلی خیلی زیبا بود سروده تان
گس میشود کام روحم
از دوباره گفتن ها،دوباره گفتن ها
ارزش چندین بار خواندن را دارد 🌺
پاسخ
تیر 19, 1398
خانم ناظر ، همراه گرامی لطفه ارزشمند شما را قدر دان هستم و درود بر شما
پاسخ
تیر 19, 1398
و دستانی که زیر بارش یکریز برف دفن میشوند …. سلام امیر سالار چقدر اوج گرفتی در این مدت گمان شکسپیر ایران شوی عالیییییییییییییییییییییییی بود واقعا
پاسخ
تیر 19, 1398
مسیحای عزیز ، شکسپیر ار که زیاد نمی شناسم اما ترا خیلی خوب می شناسم ، صداقت در گفتارت مثل تاجی بر روی سرت می درخشد. پایدار و ماندگار و سرافراز باشی و درود بر شما
پاسخ
تیر 19, 1398
درودها نثارتان شاعر گرامی و بزرگوار جناب آقای جلالی
بسیارعالی و البته تلخ وحزین
قلم توانا و طبع دلنشین تان مستدام
🌷🌷🌷
پاسخ
تیر 19, 1398
خانم تمدن خواه ازهمراهی ارزشمند شما بی نهایت سپاسگزارم و درود بر شما
پاسخ
تیر 19, 1398
سلام داداش
نویسنده ملی انگلستان نوشته هایش مضمونی ازاد و پر مفهوم مثل تو
ویلیام شکسپیر شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی بود که بسیاری وی را بزرگترین نویسنده در زبان انگلیسی دانستهاند. «سخن سرای ایون» لقبی است که به خاطر محل تولدش در آون واقع در استراتفورد انگلیس به وی دادهاند. ویکیپدیا
تاریخ تولد: ۱۵۶۴ آوریل، استراتفورد، بریتانیا
تاریخ مرگ: ۲۳ آوریل ۱۶۱۶، استراتفورد، بریتانیا
نام(های) دیگر: سخن سرای آون
محل زندگی: لندن، استراتفورد
سبک نوشتاری: تئاتر رنسانس انگلستان
پاسخ
تیر 19, 1398
تو را همیشه همینگونه می شناختم و تو همینی که هستی … ساده ، شفاف ، طناز و صادق…. درود بر شما
پاسخ
تیر 19, 1398
بسیار زیبا بود
به دلم نشست
درودها برشما وقلم زیباتون
مانا باشید
پاسخ
تیر 19, 1398
سپاس از شما و همراهی ارزشمندتان . پایدار باشید و درود بر شما
پاسخ
تیر 19, 1398
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آنکه هرگز نتوان یافت همانندش را
پاسخ
تیر 19, 1398
دلتنگی هایم را با خود نیاوردم
زیرا در این جهان جای نمی شد
باشد در آنطرف پل
خانه ای داشته باشم
روبروی خانه ات
تا برایت تعریف کنم
چه بر سرمان آوردند
پاسخ
بستن فرم