🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
«خلوتی کو که خیالاتِ تو آنجا ببرم
دیده بَر بَندم و دل را به تماشا ببرم؟»
دخترِ باکره ی طبع گهر بارِ دلم
تا تماشاگه افسانه ی فردا ببرم
دست در دست نسیمی بگذارم آزاد
شاد و مستانه به دامانه و صحرا ببرم
با شقایق بنشینم، نفسی تازه کنم
قصه ی داغ دلش را به خدا تا ببرم
هرکه را آه دلی باشد و غوغای غمی
سوی میخانه به امیدِ مداوا ببرم
دُرِّ نابِ دَری از ملکِ خراسانِ وجود
سینه ریزی زِ غزل تُحفه به دریا ببرم
آسمان پر ز ستاره ست، به دل می گفتم
طارقم، شوق خیالاتِ تو آنجا ببرم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (10):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
مرداد 24, 1400
درودداستاد گرانقدر
بسیار زیبا و دل انگیز 🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 24, 1400
🌿سلام بر تندیس وفا و معرفت، آقا ابوالفضل🌿
سلام
غزلی زیبا و خوش آهنگ
قلم تان همیشه سبز
سپاس
🌹🌺🌹🌺🌹
پاسخ
مرداد 25, 1400
سلام و درود بر بزرگ بانوی پاک
عرض تسلیت
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا
🙏🌹🙏
پاسخ
مرداد 25, 1400
سلام و درود
عرض تسلیت
سپاس از مهر نگاهتان
در پناه خدا🌿🙏🌹🙏🌿
پاسخ
مرداد 25, 1400
سلام و عرض ارادت و ادب
بهره مند شدم از کلک زر افشان وجود پر بار شما
تا همیشه سراینده و اثر گذار باشید طیب الله
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌿❤️
پاسخ
مرداد 25, 1400
سلام و احسنت استاد🌺
پاسخ
بستن فرم