🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دریغا…

(ثبت: 237926) فروردین 20, 1400 
دریغا…

 

امشب نگاهم در پی ات می گشت
یک پرده اشک آمد و چشمان مرا بست.

ای کاش اینحا
در کنار ما
با شیطنت، در عکس ها بودی.

لبخند تو اینجا کم است و من
چشمان خیسم را برای دیدنت بستم
تو آمدی، لبخند بر لب
با نگاه خاص و شیرینت
اما دریغ و درد
آغوشم از گرمای تو خالی ست.

اینجا نشستن سخت سنگین است
دل، وقت شادی باز غمگین است
هرچند اینجا وصل ممکن نیست
اما تو اینجا
در کنارم
تا ابد هستی.

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. محمدعلی رضاپور

    فروردین 20, 1400

    🌹🌹🌹

  2. اله یار خادمیان

    فروردین 22, 1400

    با سلام نو شیدم از زلال اندیشه ی شما عزیز و سر بلند باشی🌹🌹🙏🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا