🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دل خون

(ثبت: 239005) اردیبهشت 29, 1400 
دل خون

 

افتاده این دلِ من زیر پا و دست
دل خون شدست این دلم از دست هر چه هست
من را عذاب می دهد این آبِ چشمِ مست
بنگر، که ردًِ پای اشک، گونه ی خشکم چگونه خست
این دل به راه بود و دو پایِ چو چوب من
دستِ دلم ببست و بال خیالم شکست و رفت
من راه می روم ره نمی برم،
کوکب کجاست تا که مرا ره نما شود
من دست های حادثه را بوسه می زنم
شاید که حدس های مبهم او رهبرم شود
اینجا شبست و شبستان پر از شکاف
تو گاف های دلم را بخوان ز چشم

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. مدینه ترکاشوند

    اردیبهشت 29, 1400

    🌺🌹🌸🌷🌻🏵️💐

  2. عظیمه ایرانپور

    اردیبهشت 29, 1400

    درود بر شما
    زیباست
    قلمتان سبز🌷

  3. طارق خراسانی

    اردیبهشت 29, 1400

    سلام و درود
    زیباست
    موفق باشید
    اما یک نکته ، دوست عزیزم
    در این قسمت
    من را عذاب می دهد این آبِ چشمِ مست
    بین! ردًِ پای اشک، گونه ی خشکم چگونه خست
    صحبتم روی بین است اگر بین به معنای ببین است اشکال دارد، حتما باید ببین باشد. و اگر بین به معنای میان است مشکلی نیست ولی ربط ان به بقیه جمله ناممکن است.
    در پناه خدا
    🌿🌷🌷🌷🌿

  4. نسرین حسینی

    اردیبهشت 29, 1400

    درود برشما 🌺🌺

  5. فاطمه صادقی

    اردیبهشت 29, 1400

    درود

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا