🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 رباعی های سرخ

(ثبت: 98) مهر 27, 1394 

هستی همه را حکایت نی دیدم
در هر نفسی شکایت نی دیدم
روزی که سر بریده بر نی می رفت
رفتن همه را روایت نی دیدم

پیراهن گل دریده من خاموشم
خواب همگان پریده من خاموشم
هفتاد و دو لاله سبز شد در آتش
آتش به جنون رسیده من خاموشم

یک لیلی و صد هزار مجنون، آتش
یک شاخه گل نماز در خون ، آتش
لبخند میان خون و آتش می زد
دریا که شد از درون و بیرون آتش

بوی نفس بهار بود آه نبود
آن واقعه یک بهار کوتاه نبود
محبوب و مراد کاروان می دانست
غیر از گذر از مسیر خون راه نبود

نظرها
  1. نگار حسن زاده

    مهر 27, 1394

    محبوب و مراد کاروان می دانست
    غیر از گذر از مسیر خون راه نبود

    سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوارم

    رباعیات فوق العاده زیبایی خواندم

    سپاس از قلم یکه تازتون

    سلامت و سعادتمند باشید

  2. سلام و هزاااااارااااان درود ….
    انصافا رباعی های زیبایی را قلم زدین ..
    دست مریزاد …
    بسیار دوست داشتم …

    موفق باشین ………

  3. سلام و عرض ادب خدمت شما

    سروده ی بسیار فاخر و ارزشمندی را رقم زده اید

    همه بیت الغزل بودند و عالی

    دست مریزاد

    اجرتان با صاحب اثر

  4. درود بر شما استاد نازنین بسیار زیبا بود.

  5. صدیقه محمدجانی

    تیر 30, 1395

    هزاران درود و سلام 

    هر سه رباعی آیینی، عالی و ماندنی…زنده باد

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا