🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سروده می شوم
روی لبت
در واژه هایی بی رنگ
که
به عشق می رسند
کاویده
در زنخدان یوسفی
می شوم…
بریده در انگشتان زلیخایی
فصلی دیگر
فرو
م
ی
ر
ی
ز
م
در هفت رنگ
در سقوطی پاییزی
سرخ و زرد
می رقصم
دل داده به دست باد
و گریبان چاک
به باداباد
در هر بی تویی ! ،
اصلا
ساده ی سهرابم
آنقدرخنجر می خورد
ازپشت و پهلو
که نگو!
در سرخ و زرد عشقی
که رنگینی لحظه
زاده می شود
دم بدم به او
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
آبان 12, 1398
در سرخ و زرد عشقی
که رنگینی لحظه
زاده می شود
دم بدم به او
نکته قابل تامل برای بنده حقیر ، حکایت زایش در پاییز گونه ای بود که به تصویر کشیده شده بود. البته من بر این قائلم که پاییز هم فصل زایش است و حتی زمستان …
این اثر عشق و پژمردگی را ترکیب نموده بود و این اتفاق بسیار قابل باور افتاده بود…
بهره بردم و درود بر شما
پاسخ
آبان 12, 1398
سلام و درودها
دل داده به دست باد
و گریبان چاک
همچون مجنونی رها شده در دستان عشق….
دلنمیراد و دستمریزاد
تقدیمی :🌸
یاد یوسف کن زلیخا را به یاد
با مجاز عشقی درونی ازدیاد
عاقبت واحد خدایی را ستود
بس مبارک عشق شد فرخنده باد
ولی اله بایبوردی
12 / 08 / 1398
🌸🌸🌺🌸🌸
پاسخ
آبان 12, 1398
سلام استاد رشنو
من عاشق اینگونه اشعارتان هستم.
اشعاری که بوی عشق می دهند
من دیوانه ی عشقم
تمام هستی من را تشکیل داده است
دنیا را به یک موی عشق نمیدهم
به قول یغما شاعر خشتمال نیشابوری
بیا رفیق که تقسیم عادلانه کنیم
جهان و هر چه در آن هست از تو، عشق از من
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏❤️🌿
پاسخ
آبان 12, 1398
سلام
لذت می برم استاد
سپاس🌿
پاسخ
آبان 13, 1398
بسیار زیبا
درودها استاد گران قدر
و سپاس🌺
پاسخ
آبان 13, 1398
درود استاد بزرگوار
سپاس از اشتراک گذاری
مانا باشید به مهر و موفق 💐🙏
پاسخ
آبان 13, 1398
درود استاد زیباست💐🙏❤️🌹
پاسخ
بستن فرم