![علی سلطانینژاد](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/06/admin-ajax.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چه بیرحمانه از دست زمانه، چوب شک خوردیم
به تاوان کدامین ناسپاسی شد که چک خوردیم
دل این دهکده از جور خان خود به تنگ آمد
ببین از هرکس و ناکس، چه بیهوده کتک خوردیم
خوراک گرگ ها شد، برّه های بی پناه دِه
که ما با هر دروغ مرد چوپان، صد کلک خوردیم
خدای خود رها کردیم و دل بر ناخدا بستیم
شکستیم آن نمکدانی، که خود از آن نمک خوردیم
به جای وعدههای سفرهی خانی که میدادند
چه شبهاییکه در اجبارشان، نان کپک خوردیم
عیار کدخدایان ده ما آن زمان رو شد
که ما با دست بیرحم زمان،سنگ محک خوردیم
اساس ظلم،،،، اما در جهان مانا نمی ماند
ولی افسوس از شالوده، ما صدها تَرَک خوردیم
بدان دنیا تلافی می کند، تاوان ظلمش را
به آن چوبی که ما امروز از چرخ فلک خوردیم
علی سلطانی نژاد
تیر_ ۹۸
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
تیر 18, 1398
درود بر شما
قصیده زیبایی ایت با قافیه ای نه چندان ساده.
آفرین بر شاعر توانا که بدون مهمل گویی بخوبی از عهده برآمده است.
شعری روان، یکدست وبدون دست انداز و با ارتباط عمودی و افقی فابل قبول.
شاید تنها ایرادی که بتوان بر آن گرفت این باشد که خیال پردازی و معنا زدائی و صناع و بدایع ادبی در آن، آنگونه که انتظار می رود برجسته نیست.
شکوائیه ای از جور حکام ظالم و زمانه ناسازگار.
قلمتان نویسا
پاسخ
تیر 18, 1398
احسنت🌷🌹
پاسخ
تیر 18, 1398
بسیار عالی بود این شعر
👏🌹👏🌹👏🌹👏🌹👏👏👏👏🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 19, 1398
خون قبیله ی پدرم عبری است ، خط زبان مادری ام تازی
از بس که دشنه در جگرم دارم ، افتاده ام به قافیه پردازی
جسمم به کفر نیچه می اندیشد ، روحم به سهرودی و مولانا
یک قسمتم یهودی اتریشی است ، یک قسمتم مسیحی قفقازی
اندیشه های من هگلی امّا ، واگوبه های من فوکویامایی است
انبوهی از غوامض فکری را حل کرده است علم لغت بازی
تلفیق عقل و عرف و ولنگاری ، آموزش شریعت و خوشباشی
درک نبوغ فلسفی خیّام ، با فال خواجه حافظ شیرازی
ما سوژه های خنده ی دنیاییم ، وقتی که یک فقیر گنابادی
با یک دو پاره ذکر و سه تا حق حق ، اقدام می کند به براندازی
می ترسم از تذَبذَب یارانم ، گفتی برادرم شده ای؟ باشد
اثبات کن برادری خود را ، باید مرا به چاه بیندازی
زیبا خواندم احسنت …. استاد
پاسخ
بستن فرم