🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
با دو تفنگِ سَـــر پُرِ چشمم
شلیک کردم سمتِ هر جایی
ضـــدِّ گلوله بود تنهـــایی!
ـــــــــــــــــــــــ
سیّدمحمّدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
فروردین 6, 1402
ــــــــــــــــــــــــــ
نامهای به پسری که ندارم!
ــــــــــــــــــــــــــ
وارتان!
روز و ساعت و دقیقه و لحظه و آنی که همه و همه از “تو” اظهار و ابرازِ رضایت کنند و شایستهات خوانند بدان هویّت “تو” با پَر و خاف و خسی که باد هر سو امر کند میرود فرقی و توفیری ندارد و نمیکند، یعنی دیگر نه خودی که درختِ عام و خاصت بارِ شریف و سرشاری دهد و نه خویشی که امید به فردا و پس و پسین فردایت باشد، بلکه دور از جان شباهتت با میمون زیاد و با مردگان بسیار و با زندگان به اندک حرکتِ دست و پاست که حیوان نیز از سرِ فرضِ غریزه دست میجنباند و پا میرقصاند و میچَرد و میخورد و میلنباند و میبلعد و بارِ شهوتش را خالی میکند و میخسبد و میخوابد!
وارتان!
گوشت را بر حرفهایِ قاضیان ناراضی و نارضیانِ از خودمتشکرِ قاضی و قالهایِ لافِاندودِ آدمیانِ هردم حامله به بد دیدن کر کن که روحت را آزرده، دلت را شکسته، جانت را پژمرده، وَ خودت را از خودت سیر و دلگیر و خسته و ارادهات را سست میکنند تا نیششان از حالِ ملالانگیزت تا بناگوش باز شود!
وارتان بدان!
سکوت همیشهٔ خدا جوابِ ابلهانست و از برایِ اهلِ خرد و نظر، نه جایِ جوابست بر حمقِ احمق و نه فایدتی باشد حتّیٰ در عتابِ فرد و افرادِ نادان!
وارتان نازنینم!
عزیزِ مهربانم!
مِثل و بهمانندِ کودکی باش که گوشش بدهکارِ کس و کسان نیست و حسادتِ غیر و اغیار را نه میبیند، نه میشنود، نه به دل میگیرد، نه خودرا به آن تلف میکند و راحتِ راحت بدیها را نادیده و ناشنیده میگذارد و میگذرد!
سیدمحمدرضالاهیجی
ساکوتی.هند
فروردین 6, 1402
سلام و درود جناب دکتر مدهوش
شب خوش
از لطف و بزرگواری حضرتعالی سپاسگزارم
سلامت و سعادتمند باشید
فروردین 6, 1402
سلام
سپاسگزارم
حقیر شاگردی بیش نیستم
استادی بمـاند برای اهلش
فروردین 8, 1402
درودها دکتر لاهیجی ارجمند
شعر و نامه هر دو بی اندازه اثرگذارند
◇◇◇
من سه نامه به پسرم در اشعارم دارم در نامه آخر یکی از دوستان (خانم مظفری) نقد مفصلی داشتند که دوران نامه نگاری در ادبیات به سر آمده است و شاعر و نویسنده امروز نباید سراغ آن ها برود.
الان که این نامه ی زیبا و تاثیرگذار را خواندم با خودم فکر کردم که هرگز نمی توان گفت دوره ای در ادبیات به سر آمده است ادیبی می خواهد فرزانه و دانشور و دلسوخته چون شما که دوره های فراموش شده را همسو با اندیشه و احساس خویش و نیاز جامعه به روز کند.
با درود بیکران