🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه تعالی
با دهان خشک خاموشیم مانند جرس
یاوه می گویند اما عده ای از پیش و پس
حرف حق پنهان نماند در پس لب های من
مرغ زیرک می کند پرواز از دام قفس
آب دریا می زند پس ماهی بی روح را
در گلستان گل بروید در بیابان خار و خس
رود جاری می شود از آبشار دلنواز
زندگی وابسته می باشد به تکرار نفس
ظلم ویران می کند بنیاد کـــــاخ شاه را
روزگاری می رسد ، حق می شود فریادرس
هیچکس در زندگی مانند گل آزاد نیست
مثل مادر نیست وقت تنگدستی هیچ کس
عرصه ی همت که از سیمرغ خالی می شود
سهل جولان می دهد در نابسامانی مگس
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):