سلام
شعر واژه مدار است و می توان گفت محور اصلی واژگانی در آن دو کلمه (میراث) و ( – زایی) است که:
– تقابل مرگ است و زایش
– تقابل گذشته است و آینده
و نیز چنانچه (میراث) را با ( آرامش زایی) ببینیم؛
– تقابل ثروت مادی در نبض کلمه میراث است با ثروت معنوی در نبض کلمه آرامش
و همین طور تقابل پنهانی نیز هست بین دو مفهوم فانی و باقی چرا که آرامش زایی، تداوم زایش آرامش را نشان می دهد.
همچنین در عناصر دیگر شعر، محور واژگانی دیگری شکل گرفته است: وجود تردید / لزوم یقین
قطعیت جمله خبری با فعل حال و آینده، نیز قطعیت جمله نهی نشان از وجود تردید و لزوم یقین دارد.
تیر 17, 1399
سلام
شعر واژه مدار است و می توان گفت محور اصلی واژگانی در آن دو کلمه (میراث) و ( – زایی) است که:
– تقابل مرگ است و زایش
– تقابل گذشته است و آینده
و نیز چنانچه (میراث) را با ( آرامش زایی) ببینیم؛
– تقابل ثروت مادی در نبض کلمه میراث است با ثروت معنوی در نبض کلمه آرامش
و همین طور تقابل پنهانی نیز هست بین دو مفهوم فانی و باقی چرا که آرامش زایی، تداوم زایش آرامش را نشان می دهد.
همچنین در عناصر دیگر شعر، محور واژگانی دیگری شکل گرفته است: وجود تردید / لزوم یقین
قطعیت جمله خبری با فعل حال و آینده، نیز قطعیت جمله نهی نشان از وجود تردید و لزوم یقین دارد.
پاسخ
تیر 17, 1399
سعید جان درود.
مثل همیشه به دلم نشست.
بمانید
پاسخ
بستن فرم