🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای ز رگهایم بمن نزدیکتر
ای بمن از من بمن هم نیکتر
ای که هستی در وجودم مشتعل
ای که جانم بر تو گشته متصل
ای که همچون جام می مستم کنی
با نگه بی پا و بی دستم کنی
ای که اوصافت ز خوبی کامل است
زندگی بی تو برایم مشکل است
ای که من ماندم که حوری یا بشر
ای که دل را میبری با یک نظر
هرکه هستی هرچه هستی گوهری
بی تعارف گویمت بس محشری
رب تراشیده ز مرمر پیکری
چون تو فتانه چنین خوش منظری
با تو من چیزی نخواهم زین جهان
با تو هستم مالک هفت آسمان
میدرخشی چون بلوری خوش تراش
میدهد روی تو جان را ارتعاش
من به شهر عشق تو آواره ام
نازنینم بی تو من بیچاره ام
عشق تو پرواز در بی انتهاست
مقصد دل زین سفر عرش خداست
در رخ زیبای تو می جویمش
روز و شب جل جلاله گویمش
با تو جای هر حدیث نفس نیست
با تو از اهریمنان هم ترس نیست
ساکن هر دل شوی دریا شود
مرده هم از عشق تو احیا شود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
مرداد 1, 1402
درود بر شما
زیباست
فقط در این بیت قافیه رعایت نشده
با تو جای هر حدیث نفس نیست
با تو از اهریمنان هم ترس نیست🌺
پاسخ
مرداد 1, 1402
ساکن هر دل شوی دریا شود
مرده هم از عشق تو احیا شود
درودها بر شما
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
مرداد 1, 1402
ببخشید چرا ترس و نفس قافیه نیستند هر دو دارای حرکت سکون و بعد س هستند ترس. را سکون بعد س. نقس. ف سکون بعد س ممکنه توضیح بدین فرقی نمیکنه هر شاعر محترمی که توضیح بدن یا مثلا در خیلی جاها آیا شبنم با آدم همدم و .. قافیه نیست ؟ ممنون
پاسخ
مرداد 1, 1402
آیا نفس و ترس قافیه نیستند؟ یک حر کت و یک حرف ت را ساکن س و نفس ن ف ساکن س یا مثل کلمات شبنم آدم همدم و ،،،، قافیه نیستن ؟ یک حرکت و یا حرف اخر
پاسخ
بستن فرم