🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
═══════════════════════════
جایی میانهٔ اتاقِ اتّفاق
بهدفعاتِ نه هرگز
زیرِ ژستِ دودِ سایه
بدونِ خلاصه میکَنم پوستینِ اغراق را!
حتّی اگر بهخدایِ استثنا پناه
وترِ دستش فرضبر عرضِ لُختِ تخت
زیرِ نفوذِ کلامِ جیرجیرکها
ضربدر بی کیِ دسترس پریود شود
روزِ رستگاریِ کلمه
هوسِ قوایِ سهگانیاش را هرس
از نو
بادبادکِ بی نخ بجایِ بالون
تحویلِ ماهِ پابهماه میدهم!
□
نخند! مطابقِ معمول
زیرِ میزِ چرا
رسمُالْخطِ جراید “زیرا” را جویده
همراهِ کورتاژِ پاسخ بلعیده است!
════════════
سیّدمحمّدرضالاهیجی
════════════
═══════════════════════════
وَ آن پوست که از دستانم پرید
پوستاندازی عقربههایِ قبل از تو بود
مسافری در پشتبامها
در هر بام با خاطرهای رویِ آنتن میرفت
تا چند ثانیه بعد
صدایِ خسخس زنی تویِ تلویزیون تکثیر شود
میدانی هر خاطره معشوقی دارد
وَ هر دهان به اقتضایِ تنفسش
به بلعِ تصویری دلخوش است
مثلاً وقتی گلویی پرت میکند خاطرهٔ خفگی را
تویِ سطلِ زمان
گلویی دیگر از خوابهایش میپرد
_ به اشتیاقِ خفگی
اینگونه هر خاطره دو رو دارد
حتّی گذشته وقتی با یادهایِ مویرگیاش
_ تویِ صورتِ حال میپاشد
درست در لحظهٔ همآغوشی با آیندهٔ بعد از تو
وَ آن پوستِ پریده چگونه سرت را تسلیم کرد؟
میخواستیم با پوستهایِ کلفتمان
بزنیم به امواجِ مأمور
وَ رویِ معذوریتشان بنویسیم:
“سیگنال ضعیف است”
حالا تو با یک جمجمهٔ برهوت
وَ یک پوست که دنبالِ قبیلهاش میگردد
از کدام پشتبام خواهی پرید؟
همیشه هر بالی به پرواز ختم نمیشود
تنها پریدن رسمِ پروازست
حالا از هر طرف نازکتر پهن شو
بریز از تمامِ شهر تویِ پوستِ قبیلهام
و چند پشتبام به عقب برگرد
خیز بردار به پریدن
که سقوط تنها راهِ صعود این اقلیم است!
════════════
صحـــــراکلانتـــری
════════════
══════════════════════════
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
آذر 20, 1402
درودتان جناب لاهیجی گرانقدر
زیبا وقابل احترام
موفق باشید.
🌺🌺🌺
آذر 23, 1402
درود بر استاد لاهیجی گرانقدر.
🌷🌷💛🌷🌷