🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دست به قلم برم و بنویسم از عشق
از شکوه پروازها
از طراوت ژرف ایمان ها
بگویم از جهانی، آویزه ی گوشش کنند
ترس دارد غرب
جهانی می لرزد با نفس های تسبیح ما
کجایی؟!
کجایی ای سردار دلها
باز بگویی بالای منبرها
چراغ کوچه های شهر روشن است هنوز
وصل است عشق در حلقه ی پیمان ما
و چه حیف، اشرار دست در کاسه ی تزویر دارند هنوز
السلام علیک یا بن الزهرا
نمی دانند چه هیبتی دارد این انقلاب ما
دست نوشته ی عصر ظهور است
سراسر کیهانی از نور است
من دیدم کودکی خون خفته در آغوش مادر
دعا می کرد در شوق اشک هایش
یک نفر بیاید از قاسم سلیمانی ها
عشق بکارد با چشم هایش
چه خوب شد برچیده شد
دولت تزویر با بیرق درد
به همت مردانگی این شیر مرد
مانده ام و داغ دارم از این رفتن هنوز
انگشتری که ماند در آن سوخته های شهر
من به شوق زندگانی.
شعر خواهم گفت.
عشق خواهم کاشت.
دانه های ایمان ترویج خواهم داد.
می دانی؟
زنبور پیکار خواهم شد
گرده افشانی خواهم کرد
آباد خواهد شد ایران من
هادی همتی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
دی 19, 1400
ان شاء الله
پاسخ
دی 20, 1400
سلام روح سردار در اعلی علیین شاد باد
پاسخ
بستن فرم