![سیدمحمدرضا لاهيجی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2024/03/IMG_20231130_082656_492.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شعـــــر را در غرفهٔ افـــــرادِ نالایق نریز
زیرِ دستِ داورِ بی دانــــش و منطق نریز
آدمِ خود باش و هــرگز طبقِ تعریفِ غلط
لفظ و معنـــا بر ترازِ ناشـــرِ فــاسق نریز
بی مخاطب نقطـهبازی کن ولی، امّا، ولی
خطِّ خودکارت بهکامِ کودنِ ســــارق نریز
محضِ خنده پایِ دفتر دردِ دل را کِش بده
لقمــــهٔ آماده رویِ میـــــزِ اهلِ نق نریز
چایِ منظوم و سپیـــدِ استخواندارت اگر
دَم کشیده جــز برایِ مشفق و عاشق نریز
از رباعی تا غزل، حلوایِ تر، شیــرینعسل
واژه در گوشِ کرِ آیینـــــــههایِ دق نریز
با توأم ماننــــــدِ دریا اشتراکِ دُرِّ اشک
جـز درونـت، انـدرونِ دامنِ قــــایق نریز
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی. هند. دهلینو
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
خرداد 24, 1403
درودتان استاد
ای والله
بسیارزیباست وقابل احترام
شیوا ودارای پیامی زیبا
دستمریزادجناب لاهیجی
🌺🌺🌺
خرداد 25, 1403
درود استاد بزگوارم جناب لاهیجی عزیز
شعرتان چقدر زیباست بیش ازچندبار خواندم
خوشحالم که شما را اینجا بازیافتم و دوباره سعادت خواندن اشعار زیبایی شما را یافتم..
خرداد 29, 1403
تبریک به نقد شکلِ خودسر دادی
بر شعر گرایِ تازه دیگر دادی
با عرضِ عروضِ غلط و طولِ زبان
خود را به همه نشان کلانتر دادی
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی. هند. دهلینو
ـــــــــــــــــــــــ
تیر 7, 1403
وقتی عزیزی را پس از مدتی غیبت ملاقات میکنیم کلمات ردّوبدلشده اهمیتی ندارند، آنچه مهم است صدای اوست که ما را از حضورش مطمئن میسازد. آگاهی از حضور خداوند موجب تسلّی خاطر نمیشود، از تلخیِ نامطبوعِ محنت نمیکاهد، آسیب روح را نیز درمان نمیکند، اما آنچه به قطع و یقین میدانیم این است که جوهر این تلخی و آسیبْ عشق پروردگار است به ما، کاش میتوانستم از سر شکرگزاری شاهدی بر این حقیقت باشم!
اگر در عشق پایداری کنیم، روح در محنتش به جایی میرسد که بیاختیار فریاد میکند «الهی چرا رهایم کردهای؟» آنگاه درمییابیم شادی یعنی حلاوت تماس با عشق پروردگار و محنتْ جراحت ناشی از همین تماس است در حالت دردناک آن، و آنچه مهم است خودِ تماس است نه نحوهٔ آن»
در انتظار خدا
سیمون وی
ترجمه بهزاد حسینزاده
صفحه ۱۱۴
نشر نی صفحه ۱۴۰۳