🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 قرار

(ثبت: 239288) خرداد 6, 1400 
قرار

 

وقتی پیشانیت طلوع می کند در لحظه های مرده ی من
شور تمنا در قلب من هروله می کند
و لبان بی قرارم قرار می خواهد.
روزگاریست که روزیمان دوریست
موج به ساحل ابروانت مرساد!
و طوفان های توفنده نشانی های روی ساحل را مبراد!
و چشم بد از چشمان می زده ات دور باد!
احسان احساس تو
شبنم شبانه را
روی شانه های پر حسرت غلطاند.
رسیدن های نارس من
قاب چشمهایمان را خالی کرده از ما.

نسیم خنک فرخندگی
همچون لذت تمناهای بی زمان
جراحت جاری در مجادله ها را التیام می بخشد.
و آنگاه طغیان شعر از چشمان می تراود

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    خرداد 6, 1400

    سلام و درود

    بسیار زیبا ج9

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿

  2. مدینه ترکاشوند

    خرداد 7, 1400

    🌷🌹🌷🌹🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا