🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 لوند

(ثبت: 211375) تیر 12, 1398 
لوند

هر کس گذرش  مرتبه‌ای شد بچشندت
دیگر    نتوانست  رهایی    ز  کمندت

بیچاره کسی بود، دوا رانده بر این درد
خوشبخت،  من  و لذت  آزادی   بندت

صد کاسب دل، مشتری عشق تو بودند
دنبال تو بودند، که از من  بخرندت

غافل‌ که تو در این‌ دل خون‌ گشته خدایی
حتی به خدا هم، نگذارم  ببرندت

اما به دلم تا به کجا حسرت دوری
پس کی بشود  قسمتم  آن موی بلندت

تصویر تو را بوسه‌ زدن هرشب‌ و‌ هر شب
دل را به کجا می‌برد، این‌گونه روندت

باید به کجا گفت، ز بیداد تو ای عشق!
از دست چنین چشم  پناهنده پسندت

ایکاش تو را، دست همین خاطره‌هایت
بر این تن سرما زده‌ ی من بِتَنَندت

آخر تو کجا! یا به‌‌‌ که‌! مشغول چه‌ هستی؟
کاین شیوه شده، عادت چشمان لوندت

توصیف‌ تو در شعر و غزل هم که نیاید
بالا تر از آنی، که برنجم ز گزندت

#علی_سلطانی_نژاد

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    تیر 12, 1398

    سلام و درود

    غزلی بسیار زیبا از شما خواندم

    دلمریزاد

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا