🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
“مرگ قاصدک ها”
در پیچ و تاب ناشدن ها
بن بست را یادآوری کرد
آن را که منکر میشدم باز
بار دگر دردآوری کرد
امید را با دست خود کشت
تندیسی از بیهودگی شد
آرامشم را با خودش برد
سوهان روح زندگی شد
او بود سرتاسر سیاهی
پشت نقاب عشق پنهان
زین رو به آسانی لگد زد
زیر وفا و عهد و پیمان
آنان که در پشت نقابند
پشت نقاب آدمک ها
در انتظار فرصتی ژرف
دنبال مرگ قاصدک ها
ای آدمک ای چند چهره
از من به تو یک یادگاری
این قصه را آغاز کردم
روزی بدون روزگاری
ف. م حسنی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
خرداد 20, 1399
🌹🌹🌹🌹🌹
خرداد 20, 1399
سپاس
🌹🌹🌹
خرداد 20, 1399
👏👏👏
🌹🌹🌹
خرداد 20, 1399
سپاس فراوان
🌹🌹🌹
خرداد 20, 1399
درود بر شما بانوی نازنین
زیبا بود هر چند غمین بود
دست مریزادتان باد🌺
خرداد 21, 1399
درود و سپاس فراوان
🌺🌺🌺🌺