🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مکافات
به غارت بردی آخر حاصل بی اعتبارم را
به ضرب تیر رسوائی درآوردی دمارم را
به شهد شادکامی شوکران درد افزودی
سیه کردی تمام لحظه های روزگارم را
به جای مهربانی با ستم کردی مکافاتم
فزون کردی دمادم غصه های بیشمارم را
تو ای دنیا نه تنها بی وفایی را بنا کردی
به یغما بردی آخر رونق ایل و تبارم را
تمام روزها را با غم و حسرت همآغوشم
که روزی مژدگانی آوری فصل بهارم را
نفهمیدم سرابی پیش چشم تشنکامانی
که بر باد فنا داری همه دار و ندارم را
تو که از باغ های رفته بر تاراج می گوئی
چرا دادی به طوفان جلگه سیب و انارم را!
♤♤♤
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (10):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (13):
خرداد 20, 1402
سلام و درود و ارادت، خدا قوت دوست گرانقدرم
پاسخ
خرداد 20, 1402
مثل همیشه عالی 👏👏👏💐💐💐
پاسخ
خرداد 21, 1402
درود جمناب معصومی ارجمند
بسیار زیبا سروده اید
در پناه خداشادکام باشید
👏🌺👏🌺👏🌺👏🌺🌿🍃
پاسخ
بستن فرم