🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 میله های یک قفس

(ثبت: 256692) اسفند 8, 1401 

 

میله های استخوان یک قفس فرسوده است
سینه‌ام عمری برایم مثل یک حبس بوده است

همچو زندانی که همراهم تمام روز و شب
سال ها همپای من، با این نفس پیموده است

چون اسیرم عمر طولانی درون کالبد
اینچنین ظلمی زمان بر هیچ کس ننموده است

سرنوشتم، حال و احساس مرا زنجیر کرد
این چنین بخت مرا با خار و خس آلوده است

دیگر از آن میله های محکم عصر جوان
نیست و آزادیم یک حس نا بخشوده است

یادگاری می شد و افسانه ای آزادیم
دیگر اما از سر شوق و هوس سرخورده است

استخوان هایی که پوکیده ز فرط خستگی
بند بند سینه ام وا رفته، نارس مرده است

 

سروده ای از : ادریس علی زاده
هفتم اسفند ۱۴۰۱

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. سلام
    عرض ادب

    زیباست، شعر خوبی را شنیدم و خواندم، صدای پرطنین و بسیار خوبی دارید، کاش کمی آهسته تر اجرا و به آکسان التفات بیشتری بفرمایید!

    • ادریس علیزاده

      اسفند 8, 1401

      درود و ادب حضور استاد پارسی گو که عشق این زبان کهن در وجودتان رخنه کرده است و چه بسا مطالعات شما در این زمینه از بسیاری فارسی زبانان از جمله خود من ، ستودنی است و ارزشمند‌ . از راهنمایی و توجه‌ شما سپاسگزارم. در ضمن نام شما ، شهرم را زنده میکند ، لاهیجان شهر زیبای من ، اما سال ها به دور از آن در غربت ، بهانه ای میشود تا یادش کنم.

      • سلام و درود مجدد

        شاگردی بیش نیستم لطف دارید، به به چه عالی که شما بزرگوار از اهالی نیکو شهرِ آبادگان لاهیجان هستید، تمام خاطراتِ خوب حقیر بر می‌گردد به لاهیجان و شیطان کوه و مزارعِ چای و دوچرخه سواری به اتفاق همسر و برادر ایشان از لاهیجان تا رشت!

        یادش بخیر چه روزهای خوبی بود حیف که زمان به عقب برنمی‌گردد، به نظرم گیلان مهد موسیقی و شعرست، صدای اهورایی استاد مسعودی را بسیار دوستدارم!

        ـــــــــــــــــــــ

        “چِ” وقتی چشم شد
        “تِ” وقتی تلنگر شنید
        وَ
        “رِ” وقتی‌‌که راحت حسابی خیس‌!
        چتر بی پا
        با یک دست لباسِ سیاه
        می‌آید به‌ میدان‌ و خیابان و کوچه‌
        وَ گیلان
        وَ رشت
        وَ لاهیجان
        وَ عشق یعنی همین
        صدق عشق العلی العظیم!

        ــــــــــــــــــــــــــ
        سیدمحمدرضالاهیجی
        ساکوتی.هند

        • ادریس علیزاده

          اسفند 10, 1401

          درود بیکران همیشگی بر شما، سایه ارزشمندتان مستدام و وجود تان سرشار از موهبت خودساخته پر مهر ، خوشحالم که برگی از خاطرات خوش گذرای زندگی تان به شهر من ، تعلق دارد. درست است که زمان به عقب بر نمی گردد اما انسان مهارت ستودنی در تکرار وقایع سازی دارد. امیدوارم در آینده نزدیک ، خاطرات جدیدی در این شهر با دوستان جدید ، برای تان رقم بخورد.

  2. غلامحسین جمعی

    اسفند 9, 1401

    درودو سپاس بزرگوار

    دستمریزاد عزیز زیبا و دوست داشتنی است

    دمتان گرم

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    • ادریس علیزاده

      اسفند 10, 1401

      درود من به شما و سپاس گوی توجه شما هستم.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا