🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه تعالی
تو چه هستی که شدی از جان به من نزدیکتر
من ندیدم در جهان از جان به تن نزدیکتر
بوی پیراهن چه باشد مصر کنعان من ست
نفس یوسف شد ز پیراهن به من نزدیکتر
خال در نزدیکی لب ها دهن شیرین نکرد
من نخواهم شد به آن شیرین دهن نزدیکتر
آسمانی می شود چاهی که یوسف ماه او ست
هر چه شد دست برادر با رسن نزدیکتر
تیر معذور ست از پرتاب ، باشد شرمسار
می شود وقتی به آهوی ختن نزدیکتر
چیست تنها راه بی پایان دل در زندگی ؟
عشق را همواره دیدم از سخن نزدیکتر
تن چه باشد جان برای دوست قربان می کنم
نیست بر من بی تو اینجا جز کفن نزدیکتر
یار با ما بی وفایی می کند این روز هــا
می شود بر دیگران در انجمن نزدیکتر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (11):