🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
فقط تاریخ می داند، وقار رفته یعنی چه
در این درماندگیها، اقتدار رفته یعنی چه
مَبَر این گونه با خواری، تو ای بیبُتّه نامم را
که شک دارم بدانی، اعتبار رفته یعنی چه
نگاهم می کنی، اما نمی خوانی نگاهم را
ز یارش مانده میفهمد، نگار رفته یعنی چه
مرا محروم و دل را، بیقرار دیدنش کردند
که در تبعید دانی، اختیار رفته یعنی چه
به آشوبم مکش، در انتظار بی سرانجامش
که قلبی منتظر داند، قرار رفته یعنی چه
بمن یادآوری های تو ای گلچهره دشوارست
زمستانخورده میداند، بهار رفته یعنی چه
بهر جا میروم، با خاطراتت سخت درگیرم
دلی جامانده داند، یادگار رفته یعنی چه
به آسانی زمان را میکُشی، ای پیر دیواری!
که زندانی بداند، روزگار رفته یعنی چه
کجایی تو! که حتی حالی از قلبم نمیپرسی
کسی مانند من داند، که یار رفته یعنی چه
علی سلطانینژاد
تیرماه_ ۹۸
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مرداد 17, 1398
باسلام و درود
زیبا بود
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 17, 1398
شادکام باشید
پاسخ
مرداد 18, 1398
سلام و درودتان باد بزرگوار
بسیار زیبا سرودید
خداوند یارتان باد
🌿💐🌺🌺🌺💐🌿
پاسخ
مرداد 19, 1398
سلام و درود
لذت بردم
در. پناه خدا
🌿👏👏👏👏👏👌🌿
پاسخ
مرداد 22, 1401
بسيار عالي سرودي هم شهري
پاسخ
بستن فرم