🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پادافره و پاداش!

(ثبت: 259878) خرداد 15, 1402 
پادافره و پاداش!

 

گرگهای یوسف ندریده را
به پادافره استشمام بوی پیراهن
به دار می کشند
و
برادران خطاکار را
به پاداش حفر چاه
خلعت زرّین می بخشند!
دنیای ما
دنیای خطاپوش جزادهنده ای ست.

 

 

 

 

نقدها 14 
  1. *روزی عجیب و غریب در «تقویم تاریخ»: ……..
    به تقویم تاریخ نگاهی گذرا داشتم دیدم فردا شانزدهم خرداد یکی از آن روزهای عجیب و غریب است!می پرسید چرا؟پس ببینید:
    16* خرداد که برابر با 6 ژوئن است مصادف است با:
    * تولد «استاد نادرنادرپور*» شاعر برجسته و شهیر معاصر (1308.ش)
    *تولد «کمندامیرسلیمانی» هنرپیشه ی موفق سینما و تلویزیون (1352.ش)
    *درگذشت «استاد هوشنگ گلشیری» نویسنده ی بزرگ معاصر (1379.ش)
    *درگذشت «سعیدموحدی» نویسنده و مردم شناس برجسته ی معاصر (1386.ش)
    *درگذشت «استاد نادرابراهیمی» نویسنده ی برجسته ی معاصر (1387.ش)
    *درگذشت «استاد منوچهرجمالی کاشانی» فیزیکدان – مورخ – فیلسوف و محقق برجسته ی معاصر (1391.ش)
    *درگذشت «شاپورقریب» کارگردان برجسته ی سینمای ایران (1391.ش)
    *درگذشت «داود بیجاد» هنرمند برجسته ی سفال و سرامیک (1391.ش)
    *خودکشی «نرون» امپراتور خونخوار روم(68.م)
    *یورش سپاه ابرهه به مکه ی مکرمه و وقوع حادثه ی عام الفیل (570.م)
    *محاصره ی بیت المقدس توسط صلیبیون (1099.م)
    *تولد «فرانسوا کنه» اقتصاددان برجسته ی فرانسوی (1694.م)
    *تولد «جان ترامبول» نقاش برجسته ی امریکائی (1756.م)
    *تولد «توماس مان» نویسنده ی برجسته و شهیر آلمانی (1875.م)
    *وزش توفان مهیب در بمبئی هند و هلاکت بیش از 100 هزار نفر (1882.م)
    *درگذشت «گرهارد هوپتمان» نمایشنامه نویس برجسته ی آلمانی (1946.م)
    *تولد «ادوارد آنیلی» شیعه ی مبارز و فرزند صاحب کارخانه ی اتومبیل سازی فیات در ایتالیا (1954.م)
    *درگذشت «جورج گروس» کاریکاتوریست برجسته ی آلمانی (1959.م)
    *آغاز جنگ شش روزه ی اعراب و اسرائیل (1967.م)
    *حمله ی گسترده ی ارتش هند به معبد طلائی سیکها در امریتسار (1984.م).
    _________________________________________________________
    * سه غزل شیوا – دلنشین و فاخراز «استاد نادر نادرپور» :
    (1)
    مرا عشــق تـو در پیری جوان کرد
    دلم را در غریبــــــی شادمان کرد
    به آفــــاق شبم رنگ سحـــر داد
    مرا آیینـــــه دار آسمــان کـــرد
    خوشامهری که چون درمن درخشید
    جهان را با من از نــو مهربان کرد
    خوشانوری که چون درچشم من تافت
    نگاهم را پــر از رنگین کمان کـرد
    هزاران یاد خوش را در هم آمیخت
    مرا گنجینه ی یاد جهـــــان کرد
    غم تلخ مــــرا از دل بــه در برد
    تب شوق تو را در مـن روان کـرد
    وز آن تب آتشی پنهان برافروخت
    که شـادی را به جانم ارمغان کرد
    مرا باچون تویی هم آشیان ساخت
    تو را با چون منی همداستان کرد
    گواهی بهتر از «حافظ» نــــدارم
    که قولش این غزل را جاودان کرد:
    شب تنهایی ام در قصد جان بـود
    خیالت لطفهـــای بیکــران کرد.
    (2)
    دلی که قدر عزیزان آشنــــــا دانست
    چگونه صحبت بیگانگان روا دانست
    میان این همه با چون تویی کنـار آمد
    چرا که جز تو و پرداختن خطا دانست
    به شام زلف تو پیوست صبح طالع خویش
    که تار موی تو را رشته ی وفا دانست
    ز جام چشم تو چون باده ی نگاه کشید
    سبوی میکده را خالی از صفا دانست
    طمع ز قصه ی جام جهان نما ببـــرید
    که چشم مست تراجام جان نمـا دانست
    بنفشه موی منا سر زمن متاب و مــرو
    که قدر مشک پراکنده را صبا دانسـت
    هرآنکه ملک جهان را به بوسه ای بفروخـت
    حدیث آدم و فردوس را کجا دانست؟
    (3)
    شیر دریـــا خفتـه در آغـــوش نیزاران هنوز
    بیشـــه بیــدار است از بانگ سپیداران هنوز
    دست شب نارنج سـرخ آسمان را چیده است
    خون او جاری است از دنـدان کهساران هنوز
    با طلوع هر چراغی ، روز پـــــرپــر می شود
    آسمان گلگون تر است از چشم تبداران هنوز
    بــاد ســر بــر میله های سرد باران می زند
    مانده در زنــدان او همچون تبهکاران هنـوز
    موج گویی خواب دریـــا را پریشان می کند
    شیـــر خواب آلود می غرد به نیزاران هنـوز
    آه امشب در من از دریا پریشانتر کسی است
    کز خیالش می پریشد خاطر یـــاران هنـوز
    حسرت تلخیست درکامش که ازمی خوشترست
    مستیش خوابی است دوراز چشم بیداران هنوز
    گریه ی مستانه اش در بــــزم هشیاران چـــرا
    نم نم باران خوش است آخربه میخواران هنوز
    پرده را پس می زنم مرغابیان پر می زننــــد
    گوشه ای از آسمان آبی است در باران هنوز.

    • طارق خراسانی

      خرداد 15, 1402

      سلام و درود بر حضرت استاد خوش عمل کاشانی گرانمهر

      قبلا از دوستان شنیده بودم که گنجینه ای از اتفاقات تاریخی را در اختیار دارید یادم نیست زنده یاد استاد اصغر اقتداری بودی که چنین فرمود و یا امیر سخن حضرت استاد ابراهیم حاج محمدی.
      امروز که به صفحه ی پربار حضرتعالی آمدم حیرت زده شدم که در 16 خرداد چه اتفاقات مهمی رخ داده است.
      با اجازه شما برای استفاده بیشتر این مطالب عالی و منحصر بفرد مطلب را کپی و تا چند لحظه ی دیگر در وبگاه ماه را باید تماشا کرد و رفت نمایش خواهم داد.
      از دعای خیر دوستان و خصوصا حضرتعالی آن شاءالله تا یک هفته الی دو هفته ی دیگر فارغ از بندهایی که دور خود پیچیده بودم، در خدمت شما و عزیزانم خواهم بود.
      دستمریزاد و خسته نباشید

      در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱

  2. *استقبال ……
    در استقبال از غزل اول استاد فقید نادر نادرپور که در کامنت قبلی آمد و مطلعش این است:
    مرا عشق تو در پیری جوان کرد
    دلم را در غریبی شادمان کرد……
    کمین هم غزلی سروده ام که پربد نیست:

    تـو را آن کس که بــا مـن بدگمان کرد
    جفـاجــو ، بـی وفـــا ، نـامـهـربـان کرد

    بــه دستــــم بــــاده از جـــام بـلا داد
    بــه تیــــغ ناسپاســی قصـد جان کرد

    نهــــــال آرزوهـــــــای دلــــــم را
    اسیــــر بــرگــریــزان خـــزان کرد

    دل افتــــــــــاده در دام غـــــمم را
    کبــوتــر بچّـــه ای بـی آشیـان کرد

    تمـــام هستــــی ام را داد بــر بـــاد
    به سیلابــی کــه ازچشمم روان کرد

    به تیغم گرنه مجروح ونوان ساخت
    پـریشــان جانــم از زخم زبان کرد

    بــه تحقیــرم سخنهـا نـــاروا گفت
    ملامـت در حضـــور این و آن کرد

    بــه جرم آن کــه از دل گفته بودم
    بـــه تیــر بیدلاگویـی نشــان کرد

    بـــه نــام دوستــی از در در آمــد
    جهانــم را بــه کام دشمنــان کرد

    به حیرت روزوشب میپرسم ازدل
    که مسحـور نگاری سرگران کرد

    مگربا عشق دشمن می توان بود؟
    مگرعاشق گدازی می توان کرد؟

  3. *دعای «طارقنامه» ی منظوم ….
    ناتوان خوش عمل در این گوشه
    طارق اما نشسته در فوشه
    می برد گوسفندها به چرا
    هی نپرسید از چه رو و چرا؟
    پشم می چیند از تن میشان
    تا شود دلق بهر درویشان
    شیرشان عصرگاه می دوشد
    با عزیزان خویش می نوشد
    با اضافات ماست می بندد
    به من و ریش بنده می خندد
    اندکی هم پنیر می سازد
    کشک را ناگزیر می سازد
    می فرستد پیام در برمن
    گر تو بهتر زنی بیا و بزن
    من ولی مرد دامدار نی ام
    زین جهت شاد و کامکار نی ام
    سق زنم نان خشک در خانه
    می کنم زندگی فقیرانه
    کاش ارباب طارق توسی
    آن شبان همچوحضرت موسی
    که مرا هست بهترین داداش
    برّه ای را دهد به من پاداش
    ببرم خانه پرورش دهمش
    وز بهین یونجه ها خورش دهمش
    برّه پروار چون که شد پاییز
    کنمش ذبح شاد و شورانگیز
    چند روزی کباب ناب خورم
    فارغ از محنت و عذاب خورم
    در عوض روز و شب دعاش کنم
    به سخن جان خود فداش کنم
    شود آیا به آرزو برسم؟
    به چنین هدیه ای ازو برسم؟
    ای تو خواننده ی نکوآیین
    چون دعا می کنم بگو آمین:
    بارالها به حق هر چه نبی
    عجمی گر بود و یا عربی
    طارق آن آفتاب بی ذرّه
    خوش عمل را عطا کند برّه!

    • خرداد 15, 1402

      الهی آمین …
      همچنین به ما نیز برسد 😊☺️

      • معین حجت

        خرداد 15, 1402

        آمین … از آن برّه، کله پاچه یا که رانی به ما هم برسد بد نیست 😊☺️

    • طارق خراسانی

      خرداد 15, 1402

      خوش عمل اوستاد این بنده
      گریه باید کنم وَ یا خنده؟
      گریه از اینکه سخت رنجورم
      از رفیقانِ شاعرم دورم
      فوشه، در سرزمینِ گیلانم
      از چنین رفتنی پشیمانم
      باعث این سفر تو میدانی
      که چه بودَست یارِ کاشانی
      بره هایی خریدم از غفلت
      نه برای تمول و ثروت
      گفتم از شهر میروم صحرا
      از دلم می برم برون غمها
      فکر من خام و بود بیهوده
      فکری از بحر جهل و آلوده
      جز ضرر هیچ خود نشد عاید
      هر چه کردم تمام بُد زاید
      چون که دردم ز یک رسید به هفت
      مفت دادم تمام را و برفت
      باورت نیست کرده نابودم
      در سه ماهی که بره ها بودم
      داده بودم چه وعده ها بر دل!
      نه پنیر و نه شیر شد حاصل

      • طلعت خیاط پیشه

        خرداد 15, 1402

        استاد ارجمند هرجا هستید خدا یار و یاورتان باشد
        آمین🌺🌸🌸🌺🌸🌺🌸🌿🍃

        • حق نگهدار «مهین بانو» باد
          هرچه خوبی همه سهم او باد
          ننشیند به دلش گرد ملال
          شادباشد همه جا در هر حال
          به وی امّید ، گزندی نرساد
          دل و طبعش ز محن رنجه مباد….

نظرها
  1. معین حجت

    خرداد 15, 1402

    دست‌مریزاد استاد خوش عمل بزرگوار و فرهیخته …
    درود بر شما 👏👏👏💐💐💐

  2. پروانه آجورلو

    خرداد 15, 1402

    درود جناب خوش عمل
    قلمتان مانا🌺🌺🌺

  3. طلعت خیاط پیشه

    خرداد 15, 1402

    استادارجمند جناب خوش عمل کاشانی حضور پر مهر شما ارزشمند است و آرامبحش.
    استاد نگران احوال استاد طارق ارجمند بودم سروده ی زیبای شما باعث شد جناب طارق جواب شما را بدهند و این نشان داد خدا را شکر احوال طارق عزیز و ارجمند خوب است .
    خدا را شکر
    الهی در پناه عشق خدا وجود گرامیتان از هر گزندی در امان باشد. آمین
    🙏❤️🌸🙏❤️🌸🙏❤️🌸💐🍃

  4. غلامحسین جمعی

    خرداد 15, 1402

    درودو سپاس بر استاد بزرگوارو فرهیخته و با ذوقم جناب کاشانی
    دست مریزاد عزیز همیشه پست های شعرتان پرپیمانه است و کلاسی است برای امثال این خرد که همواره خواستار یادگیری است

    دستبوسم عزیز

    🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏

    • استاد جمعی عزیز را درود می فرستم.از حسن توجه و کوچک نوازی تان سپاسگزارم.
      🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

  5. خرداد 15, 1402

    خوش عمل اوستاد این بنده
    گریه باید کنم وَ یا خنده؟
    گریه از اینکه سخت رنجورم
    از رفیقانِ شاعرم دورم
    فوشه، در سرزمینِ گیلانم
    از چنین رفتنی پشیمانم
    باعث این سفر تو میدانی
    که چه بودَست یارِ کاشانی
    بره هایی خریدم از غفلت
    نه برای تمول و ثروت
    گفتم از شهر میروم صحرا
    از دلم می برم برون غمها
    فکر من خام و بود بیهوده
    فکری از بحر جهل و آلوده
    جز ضرر هیچ خود نشد عاید
    هر چه کردم تمام بُد زاید
    چون که دردم ز یک رسید به هفت
    مفت دادم تمام را و برفت
    باورت نیست کرده نابودم
    در سه ماهی که بره ها بودم
    داده بودم چه وعده ها بر دل!
    نه پنیر و نه شیر شد حاصل

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا