🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
هم زمان با سقوط انسانیت
در قعر چاه بی شرافتی
تعب زبانه کشان راه آسمان گرفت…
▪️
ابرها در تن پوشی اجباری از نایره ها؛
ماحصل سیاهی قلب انسان
ناله سر داد….
▪️
آسمان؛
با غرشی پرده ی کدر را پس زده
ماه را به آغوش کشید؛
و انگشت به دهان نظاره گر عابر تنهاییست
▪️
در سکوت موذیانه ی شهر
با کوله باری از رنج نا مهربانی
از کوچه پس کوچه های مه گرفته مهربانی
گذشت…
▪️
کنج دل ماه لرزید؛
از تماشای پیاله ی اشک
که در پس هر قدم
بدرقه ی روح به تاراج رفته شد
▪️
*« په پوله »
بنای زندگی
بر آب
می دید!!!
*په پوله: پروانه به زبان کردی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
خرداد 4, 1402
درودها بانو 👏🌹
پاسخ
خرداد 4, 1402
سلام مهربانو
مهرتان را سپاس🌺
پاسخ
خرداد 4, 1402
درود بانو، زنده باشید👏💐
پاسخ
خرداد 4, 1402
درود جناب حجت🌺
پاسخ
خرداد 5, 1402
زندگی
باد با یک چشم
بیشتر
یا دو چشم
مانده در صندوقچه
دیدنت
دشواری چشم من است
پاسخ
بستن فرم