🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کلاسیکِ سپید

(ثبت: 5919) اردیبهشت 8, 1397 

شبهای دراز و تلخِ تنهایی را
با وعده ی وصلت، شبِ عیدش کردم

هر خاطره ای که قصدِ جانم می کرد
با وِردِ لبِ تو ناپدیدش کردم

این سربه هوا دلِ پدر سوخته را
در مکتب عشقِ تو مریدش کردم

هردفعه که بی وفایی ات ثابت شد
نشنیده گرفتم و ندیدش کردم

اوضاعِ دلم از اول اینگونه نبود
هی از تو سرودم و شدیدش کردم

دیوانگی ام که حاد شد، مجنون را
با این حرکات، روسفیدش کردم

هربار تهِ دلم کمی خالی شد
با یادِ تو پُر وعده وعیدش کردم

تقدیر، تو را گرفت و من با حسرت
امضا زدم و خودم رسیدش کردم

گفتی که دوباره شعرِ موزون نفرست
گفتی که
دوباره
شعرِ موزون نفرست!

نازِ نفست
ببین
سپیدش کردم…

مهدی صادقی مود

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):