🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
رفتنت را هیچکس غیر ازخدا باور نداشت
حال و روز عید نوروز مرا، آذر نداشت
حاکم بی سرزمینی شد دل تنهای من
درد بی درمان او را هیچکس باور نداشت
سینهام را فتح کرده غصهی تنها شدن
مثل سردار سپاهی که دگر یاور نداشت
کوه نورم بود بابایم، ولی چون نادری
گشتهام دیگر که در دستان خود گوهر نداشت
خون بهپا شد رویهربیتاز دل پر غصهام
مثل چشمان یتیمی کو دگر مادر نداشت
مرده شور اشک شور چشم هایش را بَرند
شاعر رسوای پر بغضی که جز دفتر نداشت
#بهاره_کیانی_قلعه_سردی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
اردیبهشت 25, 1400
سلام
هنوز داغ هجرش در دل است
ابَر مردی بود
جانش شاد
در پناه خدا 🖤
پاسخ
بستن فرم