🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
راست گفتی که گناه از “تو” نبود
تو در این سانحه بی تقصیری
دلم از آتشِ اعمالِ خودش میسوزد…
یادم آید آن زمانی که تو در گوشِ دلم
می کشیدی فریاد
دلِ هرجاییِ من
پنبه در گوشش بود
و به هر رهگذرِ بی سر و پا، تَن می داد…
عاقبت از “عصیان”
هفت قلو حامله شد
و سرانجام شبی بارانی
درد در عمقِ وجودش پیچید
و به رویِ تختِ “اقرار” پیاپی زایید
کودکانِ سیه و زشتِ “پشیمانی” را…
دلِ من از آن پس
دوزخی شعله ور از آتشِ “آگاهی” ساخت
و خودش را وسطِ آن انداخت…
نعره هایش اینک
همه جا در گوشم
بی امان می پیچد
ذوب می گردد و با حسرتِ تلخی دم به دم میگوید:
( نه
گناه از “تو” نبود…)
حمید گیوه چیان
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
فروردین 24, 1403
سلام و درود بر شما
بسیار زیباست
پاسخ
فروردین 24, 1403
درود بر شما
سپاس از حضور سبزتان
در سایه ی الطاف الهی شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏💐💐💐
پاسخ
فروردین 24, 1403
زیباست،بعضی ها شعر نو را در پیچیدگی بیان می کنند،الحق بنده که در این نوع شعر دستی ندارم مانند شعر سهراب از سروده شما لذت بردم👏👏👏
پاسخ
فروردین 24, 1403
درود بر شما جناب پورخدایار عزیز و نازنین
این منتهای لطف و بزرگی حضرتعالیست. سپاس که با بذل توجه و حضور پر مهرتان رونق بخش صفحه ی این حقیر بودید.
در سایه ی الطاف الهی شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
پاسخ
فروردین 25, 1403
درود جناب گیوه چیان گرامی
بسیار زیبا
پاینده باشید
🌺🌺🌺👏👏👏
پاسخ
فروردین 25, 1403
درود بر جناب جاوید عزیز و نازنین
حضور پر مهرت بسیار بسیار برایم ارزشمند است دوست بزرگوارم.
وجودت سبز و دلت شاد.
🙏🙏🙏❤️❤️❤️💐💐💐
پاسخ
فروردین 28, 1403
درود جناب گیوه چیان
با آرزوی توفیق الهی برای شما
قلمتان نویسا 🌷🌷
پاسخ
فروردین 28, 1403
ارادتمندم بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
پاسخ
اردیبهشت 3, 1403
درود
زیبا و دلنشین و با معنا و پراحساس
سروده اید
🙏❤⚘
رقص قلمتان ابدی
پاسخ
اردیبهشت 3, 1403
درود و سپاس🙏🙏🙏🌺🌺🌺
پاسخ
بستن فرم