🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 یلدای بانوی مهر

(ثبت: 405) آذر 30, 1394 
یلدای بانوی مهر

مهررخشان،یاره زرین ، بـاره رخشی، زین کند

آب و تـاب زمهـریـرسـتـان  زم ، تـوزیـن کند

شأن صحنه ؛سان ببیند؛ شیپ و شـاپ،آرایشی

رخ زغالیـن شاه برفیـن، مـات ، با فـرزین کند

بـزم یلـدای  جهـان بـانـوی  شهـر آرای  شعـر

شـام دیجورش ، ز یلـدا ، گیسوان مشکین کند

تا ،کند ؛ دأب کهن را، هرمـزی شارع ، به روز

جامه ، نو پوشد ؛ جـمی ، نوروز نیک آیین کند

جان عالم وقف مهراب ست؛و بانک زندگیست

بانگ هستی ، می وزد ؛ این قبـلگه ، تعیین کند

کز عـدم ، هستی تراشد ؛ قـابله ، فـرهاد عشق

مهـرْ افسون ، خسروی  افسانه ها ، شیرین کند

راستین حـورای هسـتی ، هور ، زاد ؛ از آسمان

آب حیوان، خضرظلمت، زین پدر، تمکین کند

چله کش ،چون چلچلـه، درآشیـان اند؛ امهـات

طـرّه ی طـرلان ببـافـد ؛ بفـت زر ، آذیـن کند

دست ایزد، پنجهء خورشید های زندگی است

مهـر ، بـانی ، واجبـات دین حـق ، تضمین کند 

خوروشان را ، چشم خور  شد چشمهءآبحیات

معجزت ساده ست ؛ هرکوآن نُماید ؛ این،کند

………………………………………………………………

مهر رخشان ، باره ی نو زین کند

زمهـریـرسـتان زم ، تـوزیـن کند

سـان  ببینـد ؛ شیـوه ی آرایـشـی

شاهمــاتش ، با رخ و فـرزین کند

بـزم یلـدای جهــان آرای ، شـاد  !

شب ، ز یلدا گیسوان مشکین کند

جامه ای نو پوشـد ؛ و نوروز کیش

تـازه  تـر ، آداب نیک آییـن کنـد

مهر عالمتـاب ، بانک زندگی است

بانگ هسـتی ، قبـلـگه ، تعیین کند

کز عدم ، هستی ، برون آوردعشق

مهرْ افسون، خسروان ، شیرین کند

راستین حـورای هستی ، هـور ، زاد

آب حیـوان ، ز این پدر تمکین کند

چــلّـه کش  شـد ؛ امهـــات اربعــه

طـرّه، تـرلان دخترانْ،ش آذین کند

دست ایزد، پنجه ء خورشید هاست

مهــر  ، بـانـی ، واجبـات دیـن کنـد 

خوروشان را،چشم خورپاشد؛حیات

معجزت یعنی : هر آنکو ، این کند