🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مهررخشان،یاره زرین ، بـاره رخشی، زین کند
آب و تـاب زمهـریـرسـتـان زم ، تـوزیـن کند
شأن صحنه ؛سان ببیند؛ شیپ و شـاپ،آرایشی
رخ زغالیـن شاه برفیـن، مـات ، با فـرزین کند
بـزم یلـدای جهـان بـانـوی شهـر آرای شعـر
شـام دیجورش ، ز یلـدا ، گیسوان مشکین کند
تا ،کند ؛ دأب کهن را، هرمـزی شارع ، به روز
جامه ، نو پوشد ؛ جـمی ، نوروز نیک آیین کند
جان عالم وقف مهراب ست؛و بانک زندگیست
بانگ هستی ، می وزد ؛ این قبـلگه ، تعیین کند
کز عـدم ، هستی تراشد ؛ قـابله ، فـرهاد عشق
مهـرْ افسون ، خسروی افسانه ها ، شیرین کند
راستین حـورای هسـتی ، هور ، زاد ؛ از آسمان
آب حیوان، خضرظلمت، زین پدر، تمکین کند
چله کش ،چون چلچلـه، درآشیـان اند؛ امهـات
طـرّه ی طـرلان ببـافـد ؛ بفـت زر ، آذیـن کند
دست ایزد، پنجهء خورشید های زندگی است
مهـر ، بـانی ، واجبـات دین حـق ، تضمین کند
خوروشان را ، چشم خور شد چشمهءآبحیات
معجزت ساده ست ؛ هرکوآن نُماید ؛ این،کند
………………………………………………………………
مهر رخشان ، باره ی نو زین کند
زمهـریـرسـتان زم ، تـوزیـن کند
سـان ببینـد ؛ شیـوه ی آرایـشـی
شاهمــاتش ، با رخ و فـرزین کند
بـزم یلـدای جهــان آرای ، شـاد !
شب ، ز یلدا گیسوان مشکین کند
جامه ای نو پوشـد ؛ و نوروز کیش
تـازه تـر ، آداب نیک آییـن کنـد
مهر عالمتـاب ، بانک زندگی است
بانگ هسـتی ، قبـلـگه ، تعیین کند
کز عدم ، هستی ، برون آوردعشق
مهرْ افسون، خسروان ، شیرین کند
راستین حـورای هستی ، هـور ، زاد
آب حیـوان ، ز این پدر تمکین کند
چــلّـه کش شـد ؛ امهـــات اربعــه
طـرّه، تـرلان دخترانْ،ش آذین کند
دست ایزد، پنجه ء خورشید هاست
مهــر ، بـانـی ، واجبـات دیـن کنـد
خوروشان را،چشم خورپاشد؛حیات
معجزت یعنی : هر آنکو ، این کند
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):