🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۴/۳۱ |
| تعداد شعر: | 1280 |
| تعداد مطالب: | 234 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۳ |
کسی از ما داره گریه می کنه
هق هقش رو تو گلو گُم می کنه
کسی در تنهائی هاش کمک می خواد
ولی ما فکر می کنیم کتک می خواد
دیگه چاهی نیست بره بالا سرش
اشکاشو ریخته تو گود خلوتش
با مِداد خط کشیدن رو دفترش
تا سیاه بشه همه دور و برش
خواسته هاش خیلی روان و ساده بود
مثل ماهی یه کنار افتاده بود
آب بود و طفلکی صدا نداشت
یا اگر می خواست بگه هوا نداشت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بهمن 30, 1400
سلام و درود
لذت بردم
در پناه خدا🌷🌷
پاسخ
اسفند 1, 1400
هزاران سپاس
💐🌹🌺🌸
پاسخ
بستن فرم