🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 یوم النسوان

(ثبت: 3602) اسفند 19, 1395 

روزِ زن زندگی مرد الی زندان است
مردنِ مرد ، و آن مردترین مردان است

روز حوٌاست که شد حامله آدم به بهشت
روز وارونگی جوٌ و جهان و جان است

خشت اوٌل ز خوشی نه که ز سرخوشها بود
خشت خشت همه دنیا ز ازل ویران است

ننه حوٌا که چنان بود عزیز قابیل ……
بیل ها کرده به آدم ! عجبا پنهان است ؟

راستی مادر هابیل چه سرٌی میداشت 
که برادر کُشِ او آتش یخبندان است ؟!

آتش عشق بیفتاد به قابیل آن روز ؟ …
آنکه مفتون کلیماست ز نامردان است

اوٌلین قتل جهان پای زنی بود میان
این قوانین مَلَکِ ذهن قوانیندان است

مادر : حوا ، دخترش بود کلیما نامی
وین کلیما فسد الارض به هر ایمان است

آدم و شیث و دگر مرد ، همه مُرسَلِ او
ننه حوٌا و کلیما ؟ : کلَکِ شیطان است …

بگمانم بابا آدم نشد آدم جز آن
که بیفتاد به آن دام که از نسوان است

گر که مائیم پشیمان به زنی استاندن
بابا آدم سر سجٌاده به حق نالان است :

کای خدایا چه غلط بود که کردم آن روز
وین غلط مستحق زنده در این زندان است ؟

ای بسوزد دنیا ، مهر حوا کردم من !
که ندارد ثمری و همه اش خسران است

پسر نوح خیالش که شده همسر لوط
عقل سقراط در این دایره سرگردان است

پس فلاطون و ابو نصر … و پورسینا
مانده اند از مثلِ زن که سر زندان است

زندگی نیز شروعش به همین زن باشد
دادگی در ته آن خانه و فرزندان است

پس فریبی است که خورده ست ابرجٌدِ جهان
زن به مکر است و هدف دایره ی مردان است !

کل یوم یوم النسوان !
روز زن برتمام زنان جهان ، بخصوص ادباء و شاعران عزیز و ارجمند این انجمن که واژه به واژه ی آثار گهربارِ چون چراغشان نور چشم من است ، مبارک باد ! . عید است ؛ حتی لبخندی بسیار کوتاه هم فرموده باشید بنده ی کمترین را کفایت است ! . ضمنا” ! هرگونه پاسخی را روی چشم نهاده با جان و دل می پذیریم … « ما که رسوای جهانیم » ، شما هم بسُرا ! .