🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 معرفی مجموعه شعر: ۱۲۰×۷۰×۱۸۰ از جلیل صفربیگی به قلم صدیقه محمدجانی

(ثبت: 212524) مرداد 5, 1398 
معرفی مجموعه شعر: ۱۲۰×۷۰×۱۸۰ از جلیل صفربیگی به قلم صدیقه محمدجانی

هوالمحبوب

◾️معرفی کتاب

مجموعه شعر: ۱۲۰×۷۰×۱۸۰

از جلیل صفربیگی

نشر: فصل پنجم

سال: ۱۳۹۲

این کتاب که به استاد بهروز سپیدنامه تقدیم شده، مجموعه‌ای از شعرهای کوتاه ( طرح‌واره، هایکوواره، تک بیت) می‌باشد.

آقای جلیل صفربیگی از رباعی‌سرایان مطرح معاصر است که هر چند امروزه بیشتر با رباعیاتش شناخته می‌شود اما در کارنامه‌ی ادبی خود در ژانرهای مختلف آثار ارزنده‌ای دارد که در نوع خود قابل توجهند.

شعر کوتاه در قالب‌های نو با تحولاتی که نیما در شعر معاصر ایجاد کرد مجال بروز و ظهور یافت و خود «نیما با شعرهای کوتاهش به ویژه در مجموعه‌ی کوچک ماخ‌اولا بنیانگذار شعر کوتاه مدرن ایران نیز هست.» ( کوته‌سرایی؛ نوذری؛۱۰۶ )

در عصر فعلی به دلیل حجم بالای اطلاعات و دل‌مشغولی‌های بی‌حد و حصر انسان، نیاز به گزیده‌گویی در هنر نوشتاری به ویژه شعر و داستان بیشتر احساس می‌شود. خوانندگان حتی در شعرها و داستانهای بلند به دنبال بیت (یا حتی مصراع) و سطری برای به خاطر سپردن و به اشتراک گذاشتن می‌گردند و معمولاً « همین بندهای کوتاه که من بر آن‌ها چکیده_شعر نام می‌نهم در حافظه‌ی جمعی به یادگار می‌ماند.» (همان؛۱۱۲)

شعرهای مجموعه شعر ۱۲۰×۷۰×۱۸۰ ببیشتر حول محور مرگ و زندگی سروده شده‌اند. و نام کتاب هم برگرفته از یک کوتاه دو سطری است:

۱۲۰×۷۰×۱۸۰

= حجم مرگ (ص ۱۶)

(نام کتاب همان طول و عرض و ارتفاع یک قبر استاندارد است . )

از ۸۸ شعر این کتاب، چهل و هشت کوتاهِ سه‌سطری؛ هفده کوتاهِ دو سطری؛۱۴ تک بیت و هفت کوتاهِ بیشتر از سه‌سطر که البته از هشت سطر فراتر نمی‌رود.

کوتاه‌های این مجموعه نشانگر نگاه و عاطفه‌ی عمیق شاعر است که اکثراً با اندیشه‌ی فلسفی، عاشقانه، اجتماعیِ مرگ و زندگی با چاشنی #طنز در هم تنیده شده است که این گره‌خوردگی‌ها در نهایت انسجام و ایجاز، بسیار تلنگرزا و تامل‌برانگیزند.

شعرها با زبان و تصاویر ساده و در عین حال سورئال و طنزآمیز به ویژه در موضوع مرگ و قبرستان تازگی خاصی دارد:

برف می‌بارد □

استخوان‌هایشان را آتش می‌زنند

مرده‌ها. (ص۴۰ )

لحظه‌ی تحویل سال □

سماق می‌مکند

مرده‌ها! (ص 37)

□ چند آیه در میان می‌خواند

قرآن‌خوان طماع! (ص24)

□ با یک بند انگشت گوشت

به خواستگاری می‌رود

کرم جوان. (ص۳۴)

و تصاویر عمیق و سورئال این تک‌بیت‌ها خواننده‌ را به مکث و تفکر فرامی‌خواند:

□خاک می‌ریزد به روی سایه‌ی خود گورکن

چندمین بار است دفنش می‌کند با مرده‌ها. (ص۴۲)

□ کافی‌ست که یک اشاره از دور کنی

هر مویرگم به سمت تو یک جاده‌است. ( ص۴۷)

□ تنگ و تاریک است از بس شاهراه زندگی

می‌زند بر شانه‌هایم مرگ پی‌درپی تنه.(ص۴۵)

و این طرح‌واره:

با استخوان‌هایش□

نی‌می‌زند

موزیسین مرده! (ص ۳۲)

کلمات در دست اندیشه‌ی شاعر جواهری‌ست که بیهوده خرجش نمی‌کند و گاه با سه واژه‌ شعری چهارسطری می‌آفریند:

هایکوی ترسناک

ر

و

ح. ( ص ۳۴)

و چهار واژه در دوسطر:

□ رهن کامل تنهایی

مرگ. (ص ۱۹)

و البته برخی کوتاه‌سروده‌ها به کاریکلماتور پهلو می‌زنند:

□ می‌مردی

زودتر از من نمی‌مردی! (ص۳۳)

یا

□پوست و استخوان شده‌اند

مرده‌های بی‌خیرات. (ص۲۴)

شعر عاشقانه سرودن با واژه‌های گل و بلبلی طبیعتاً کار دشواری نیست؛ اما با کلیدواژگان مرگ و قبر و… چطور؟

□برای هزارمین بار صدایم می‌کنی

برای هزارمین بار سربرمی‌گردانم

برای هزارمین بار سرم می‌خورد به لحد. (ص۲۷)

در این مجموعه واژه‌های مرگ و زندگی با هم در چرخش و رقص عجیبی قرار گرفته‌اند که در هم تنیدگی‌شان را بلند و کوتاه فریاد می‌زنند:

□لکه‌های ماست

روی پیراهن هر دو؛

دست در یک کاسه دارند

زندگی و مرگ (ص۱۳)

یا

□ محض مرگ است زندگی

مرگ محض! (ص۴۱)

و مفهوم مرگ و زندگی در این دو کوتاه به شکل غیرمستقیم:

□پیله‌پیچم می‌کنند

قرار است پروانه بشوم. (ص20 )

□ بالا آمده

چون شکم زنی پا به ماه

گور تازه! (ص ۱۶)

و این کوتاه با دو واژه‌ی گرم و مرگ که تامل‌برانگیز است:

□بغل می‌کنم

و می‌بوسمش

چه گرم است مرگ! (ص۱۳ )

به دلیل مجال کوتاه این نوشتار، سخنم را در معرفی این مجموعه به پایان می‌رسانم. خوشبختانه قلم آقای صفربیگی نشان داده به هر شاخه‌ای از قالب‌های ادبی ورود و تمرکز کند، خاموش چون آفتاب می‌درخشد!

✍️به قلم: صدیقه محمدجانی

مرداد ۹۸

———————-

پ.ن:

کوته‌سرایی؛ نوذری سیروس ؛ نشر ققنوس: تهران؛ ۱۳۸۸

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا