🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سکوت
از نگاه تلخ این جماعت
زخمها سرباز کرد…
بیاید از سر مهر..
بخوانید با زبان مادری
چین وچروک صورتم را
عقربه ها ارامتر…
نیش نزنید زمانم را
تا آن ساقی خدایان
چکه چکه سکته کند…
درجمعه ها جنون امیز …
من به دیوانگی خود
ایمان دارم…
درایوان ریختم دوفنجان قهوه
وخدا هم آنجا بود
هردوتا نوشیدیم…
با هم گپ وگفتی داشتیم….
وقت صحبت به او که رسید
سکوت وسکوت وسکوت بود…!!
وپرسیدم..
تا بکی باید سکوت ؟؟
باز هم سکوتی تکراری..!
لبخندش را بدرقه ی راهم کرد..
ومیدانم روزی
آخر که زبان بگشاید وشکایت کند از مردم این آبادی…
که فقط عشق مرا دم زده اند…
وخود غرق شدن درهوس ولذت حیوانی …
…
نسرین_حسینی
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (3):
شهریور 7, 1398
سلام نسرین عزیز
به بهانه آخرین جمله شعر زیبایت
عشق چیز زیبایی ست
باید عشق عشق باشد نه هوس
عشقی که در پی رنگ باشد عشق نیست هوس است
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏❤️🌿
پاسخ
شهریور 7, 1398
درودها برشما استاد عزیز و گرامی بسیار سپاسگزارم
ارجگزار حضور وزیبای شما هستم
سپاس از بیت زیبایی که درصفحه حقیر به یادگار گذاشتید
مانا باشید
ماگنه کردیم ودل دادیم به عشقی آتشین
تازه فهمیدیم این دلدادگی افسانه بود
نسرین
پاسخ
شهریور 9, 1398
🌹❤❤❤🌹
پاسخ
شهریور 12, 1398
درودها برشما جناب مرادی گرامی
سپاسگزارم از حضور سبزتون
مانا باشید 🌷🌷
پاسخ
مهر 5, 1398
سلام و درود
بسیار زیباست🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مهر 3, 1399
درودها برشما جناب دهنوی گرامی سپاسگزارم
باعرض پوزش از تاخییر طولانی در جواب برقرار باشید🍂🍁🍂
پاسخ
مهر 3, 1399
بهترین افرین
پاسخ
مهر 3, 1399
درود برشما سپاسگزارم عزیز گرامی 🍁🍂🍁🍂
پاسخ
آبان 5, 1401
درودو سپاس 🙏🙏🙏🌹🌹🌹🙏🙏🙏
پاسخ
بستن فرم