🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
این روزها شدت گرفتنِ برخوردهای قهری با اعضای جامعه از طریق روبرو ساختن مردم با مردم و به بهانهی امر به معروف و نهی از منکر، واکاویِ این مفهومِ لغزنده و پُرشکاف را ضرورتی دوچندان بخشیده است.
با اندکی تامل میتوان دریافت که “مدافعانِ امر به معروف و نهی از منکر” عمدتا بسیار سادهانگارانه به مفهومِ مذکور مینگرند. نوعی مُدافعهی پارادوکسیکال که به جز رگههایی از تعصب، میتوان دلایلی روانشناختی نیز برای آن متصور بود.
اما از نگاهِ الهیاتی “معروف و منکر” متعلق به ساحتِ “حقیقت” هستند. اگر فرض کنیم حقیقتی وجود دارد که در ذاتی متجلیست و از این موضوع چشمپوشی کنیم که احتمالا ذاتِ حقیقت دستنیافتنیست(و اگر دستیافتنی باشد نیز مسکوت و پنهان باقی خواهد ماند) باید همچنان فرض کنیم مرجعی زمینی وجود دارد که قادر به راه یافتن به ذاتِ حقیقت و تفسیرِ آن است.
“مدعیانِ امر و نهی” با پَرش از پیشفرضهای فوق معتقدند مرجعِ دریافتکننده از پسِ این تفاسیر به خیر و شر اشراف مییابد و این آگاهی را به آنها منتقل میکند تا بر اساسِ آن به پیادهسازی خیر و شر” در جامعه بپردازند.
سوال اینجاست اگر امکانِ دسترسی به ذاتِ حقیقت وجود دارد، چرا جهان و متعاقبا جامعهی ما روزبهروز به سمتِ اضمحلال و شرزدگیِ پیش میرود؟ پاسخ را باید مابینِ سه احتمال پیدا کرد: ۱- یا ذاتِ حقیقتی وجود ندارد ۲- یا ذاتِ حقیقت وجود دارد و امکان دسترسی به آن نیست ۳- یا ذاتِ حقیقت وجود دارد و میتوان به آن راه یافت؛ اما به محضِ به زبان آوردنِ مشخصهای از آن، مفاهیمِ بیانشده رنگ میبازند.
منبع: پی.او.وی
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):