🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 🍳 با تسلّط بر عروض هیچ کس شاعر نشد!

(ثبت: 250776) شهریور 14, 1401 
🍳 با تسلّط بر عروض هیچ کس شاعر نشد!

🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂

.. با برخی شاعران مبتدی و ضعیف که چند سالی است در گروههای مختلف شعر می گذارند در تماس بوده ام. نمی دانم بگویم خوشبختانه یا متأسفانه به جز یکی دو نفر همه شان اشراف کامل به عروض دارند و با این تصور باطل که هرچه بیشتر مطالب عروضی را بدانند و از حفظ باشند شاعر خوبی خواهند شد و شعرشان خوب خواهد بود بیشتر کتب عروضی قدیم و جدید را به حافظه سپرده اند و یا در فرهنگسراها و دیگر مراکز فرهنگی و ادبی ساعتها پای درس استاد نشسته اند و آن مطالب را آموخته اند.اغلب بی آن که صاحب استعداد باشند و طبع خداداد داشته باشند خیال کرده اند هنر و فن شعر هم اکتسابی است و هرچه بیشتر در عروضیات مستحیل شوند در زمینه ی شاعری بیشتر خواهند درخشید. به نظر من چنین افرادی را نباید امیدوار کرد ؛ چون چند دهه هم که بگذرد شاعر نخواهند شد و حداقل ناظم متوسطی خواهند شد. این افراد باید بختشان را در هنرهایی غیر از شعر بیازمایند.
من با افرادی ازین دست دهه ها در ارتباط بوده ام. در مجله ی جوانان امروز ( بخصوص دهه ی شصت) بی شمار ازین افراد را با نصیحت و اگر کارگر نبود برخورد تند از ادامه ی شعرگویی (که در آن توفیقی نداشتند) منصرف کردم.
سه چهار سال پیش برای انجام کاری به وزارت ارشاد طبقه ی چهار رفته بودم. یکدفعه مردی حدودآ چهل ساله به طرفم آمد و ضمن در آغوش کشیدنم قصد داشت دستم را ببوسد که او را ازین کار بازداشتم. گفت: استاد عزیز! آن زمان که شما در جوانان امروز مشاور ادبی بودید بزرگترین خدمت را به من کردید. من تصور کردم از شاعران مبتدی آن زمان است که امروز در شعر و شاعری به جایی رسیده است. خواستم دراین خصوص از او بپرسم که گفت: سه چهار بار برایتان نوشته هایی که فکر می کردم شعر است فرستادم و شما هر بار مرا از ادامه کار منع کردید. عاقبت نا امید شدم و عوض پرداختن به مثلآ شعر و شاعری به تحصیلاتم پرداختم. کم کم دریافتم که حق با شما بوده است و من استعدادی در زمینه ی شعروشاعری ندارم. خلّص کلام این که بنده ی چاکر شما امروز از تجّار به نام در عرصه ی کاغذ و ملزومات نشر و چاپم و وضع مالی بسیار خوبی دارم ؛ اما ـ معذرت می خواهم که این جمله را می گویم ـ جناب عالی همان شاعر یک لاقبای دهه ی شصت که بودید هستید!صورتش را بوسیدم و جهت تکمیل حرفهایش افزودم: و تازه در شعروشاعری هم به جایی که دلخواهم بود نرسیده ام و هنوز هم برای چاپ یک جزوه و اموری از این قبیل راهها باید طی کنم و مجیز این و آن را بگویم و آخرش هم همه چیزم هباءً منثوراست…..
این همه را عرض کردم تا گفته باشم من و شمایی که سالهاست در وادی شعر تجربه اندوخته ایم وقتی با افراد فاقد استعداد روبرو شدیم بیهوده امیدوارشان نکنیم. این بنده ی کمین از سنّ سیزده سالگی شعر بی هیچ عیب و نقص عروضی سروده ام و از کم سن و سالترین کسانی بودم که شعرم در کنار شعر بزرگان معاصر در مطبوعات مختلف چاپ می شد. در سن پانزده سالگی قصیده می سرودم بالغ بر چهل بیت که هیچ استادی نمی توانست ایرادی عروضی بر آن بگیرد. حال در سنّ شصت و سه سالگی قبای ژنده ام را گَلِ کدام میخ استوار در شبستان شعر و ادب آویخته ام و بر چه چیز خود می بالم؟ آیا جز بالشی که زیر سر می گذارم چیزی دیگر برای بالش دارم؟!! خوب؛ ندارم……..

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. سیاوش آزاد

    شهریور 15, 1401

    سلام بر استاد گرانقدر
    عباس خوش عمل کاشانی را بسیاری در سرتاسر ایران و جهان می شناسند و قرن ها بعد نیز خواهند شناخت ولی آن تاجر را نمی دانم
    عروض فکر کنم مثل دستور زبان باشد انسان اول به طور طبیعی زبان را می آموزد بعد اگر لازم شد به کتب دستور زبان رجوع می کند و یا مجبور می شود برای کسب مدرک در مدرسه دستور بخواند

    • عباس خوش عمل کاشانی

      شهریور 15, 1401

      درود وعرض ارادت.
      از حسن نظر بلند و توجه جناب عالی سپاسگزارم….در جایی اغراق فرموده اید که هم خود و هم دیگران می دانند کجا!
      سایه ات ای سرو سهی مستدام.

  2. مینا یارعلی زاده

    شهریور 15, 1401

    مطلبی بسیار خواندنی درودها🙏

  3. مهدی سیدحسینی

    اسفند 1, 1401

    درود استاد
    واقعا جالب بود من که متاسفانه تو دوران تحصیل همیشه از دستور زبان فارسی فراری بودم و اصلا یاد نگرفتم حالا بهش نیاز پیدا کردم که دیگه قدرت یادگیری نیست🌷🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا