🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بررسی ساختاری یک شعر

(ثبت: 259519) اردیبهشت 21, 1402 
بررسی ساختاری یک شعر

نام شعر: کنار تو
نام شاعر: محمدعلی رضاور
نام نویسنده:غلامحسین جمعی
نه تنها شایسته و سزاواراست که شعرشاعر بزرگوارمان جناب رضاپور را
یک بار دیگر بخوانیم، بلکه بخاطر داشتن حضور ذهن بهتر برای ورود به نقد ،لازم می دانم که به دوباره خوانی اش بپردازیم، شاید به عمق
بیت زیر از وحشی بافقی که تبدیل به ضرب المثل هم گردیده است پی ببریم
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو، او اشارت‌های ابرو

کنارتو
نسیم عاشقانه ی بهاری
غزل غزل نوای دوستداری
خوشا قرار نغز بی قراری
کنار تو کنار شعر دریا

قبل از پرداختن به کیفیت و ماهیت و هنرنمایی های این اثر شاید بهتر باشد ابتدا نشان دهیم که این
دل سروده شاعر از نظر ساختار عروضی دارای وزن است. و کلا فلسفه نثر بودنش با معیارهای
عروضی ناسازگار است نثریت دانستنش کلا منتفی است. و اگر بنا را بر این بگذاریم که
یکی از خصویات شعر ویا نظم بودن اثری کلاسیک این است که در چهارچوب عروضی قرارداشته
باشد. ببینیم این امر محقق شده است یاخیر؟ تا بعدا تکلیف نظم ویا شعر بودنش در قسمتی که به ماهیت
و کیفیت اثر می پردازیم روشن شود. لذا برای اثبات ادعایم به تقطیع آن خواهم پرداخت.
نسیم عاشقانه ی بهاری
(نَ ـ سی ـ مِ ـ عا)( شِ ـ قا ـ نِ ـ یِ )( بَ ـ ها ـ ری)
(د ـــــ د ـــــ )( د ــــــ د ــــــ)( د ــــــ ـــــ )
مَفاعِلن مَفاعِلن مَفاعل ” هجای چهارم رکن دوم اشباع شده است”
غزل غزل نوای دوستداری
(غ ـ زل ـ غ ـ زل ـ ن ـ وا ـ ی ـ” دوست” ـ دا ـ ری)
( د ــ د ــ د ــ د” ـــ د” ـــ ـــ ) دوست هجای کشیده است
( د ـــــ د ـــــ )( د ـــــ د ــــــ )( د ــــــ ــــــ)
مَفاعِلن مَفاعِلن مَفاعِل
خوشا قرارِ نغزِ بی قراری
(خُ ــ شا ــ ق ــ را)( ر ــ نغ ــ ز ـ بی)( ق ــ را ــ ری)
( د ـــــ د ـــــ )( د ـــــ د ــــــ )( د ــــــ ــــــ)
مفاعلن مفاعلن مفاعل
کنار تو کنار شعر دریا
(ک ـ نا ــ ر ــ تو)( ک ــ نا ــ ر ــ شع )( ر ــ در ــ یا )
( د ـــــ د ـــــ )( د ـــــ د ــــــ )( د ــــــ ــــــ)
مفاعلن مفاعلن مفاعل
تا اینجا مشخص شد که این اثر حداقل نظم است . و خیلی فراتر از نثر می باشد و منصفانه
نیست که به آن نگاهِ نثریّت انداخت مگر اینکه معیارهای دیگری غیر ازمعیار های نقد شعردر
قضاوتمان دخیل باشد. مثلا نقد شاعر بجای شعر.
سروده ی بالا با تقطیعی که صورت گرفته است دارای خصوصیات زیر است
1ـــ دارای موسیقی بیرونی حاصل ازوزن عروضی “مفاعلن مفاعلن مفاعل” و زنگ قافیه است
2 ـــ مثل رباعی و دوبیتی سه تا قافیه دارد که موسیقی کناری نامیده می شود .وجناب
نیمای بزرگ از آن به عنوان زنگ قافله یا کاروان نام می برد . سؤال در این مورد بخصوص
این است که مگر رباعی در ابتدایش چهارتا قافیه نداشت؟ که به مرورزمان قافیه سوم حذف شد؟
چه اتفاقی افتاد؟ یکباره بخاطر حذف قافیه سوم ، رباعی تغییر نام پیدا کرد؟ که
اینک باجابجایی یک قافیه این دوبیت شعریت خود را از دست بدهد؟ و اگر در مصرع آخرگفته
بودند” کنار تو کشیده ام خُماری” همه چیز درست می بود و شعر بود؟
3 ــ دارای ریتم و میزان موسیقایی می باشد که ترانه سرایانی که معتقدند ما از وزن عروضی
پیروی نمی کنیم و بجایش از ریتم ومیزان سود می بریم ، در این سروده هردوالمانهای ریتم و
ومیزان نیزحضور دارند. و باز هم در یک نگاه حتی بدبینانه می توان ترانه اش نامید.و یا در حد
یک گونه ای از شعر های نیمایی .که خیلی پایبند قافیه نیستند.
4 ــ سلیس و روان است و در خوانِش آن هیچ نوع سکته ای چه قبیح و چه ملیح احساس نمی شود
5 ـــ واج آرایی ویا واج آوایی: در حد و حدودی که مصرع ها به علت کوتاهی آنها که می توان نوعی
ایجازش نامید . حضوری فعال دارند.و شاعر از این آرایه ها سود برده است. برای نمونه حرف ” آ ”
سه مرتبه در یک مصرع سه کلمه ای، یعنی مصرع اول شعر، و در مصرع های سوم وچهارم نیز هر کدام
سه بار تکرار شده است که نه تنها وظیفه افزایش سطح موسیقی درونی را در بردارد بلکه بخاطر خصوصیات
آوایی که در این حرف وجود دارد، گویی شاعربا تمام توان و وجودش، شعرش را فریاد می زند !برای آنانی
که گوششان سنگین است و موسیقی درونی را نمی شنوند! حروف ” ق و غ” دو مرتبه در مصرع دوم وسه
مرتبه در مصرع سوم و بالاخره حرف “ر” چهارمرتبه در مصرع چهارم که گویی قصدش این است که جای
موسیقی کناری این مصرع را نیز پرکند!
6 ــ چینش و گزینش: زیبا ترین واژه و ترکیب وتصاویر در شعر شامل ” نسیم ، شاعرانه ، بهاری، غزل غزل ،
دوست داشتن ،خوشا ، قرار، نغز،بی قراری، کنارتو، کنار شعر ، دریا” که همگی دارای لطافت واحساس
خوشایندی هستند وغیراز این واژه ها که استخوانبندی شعر را تشکیل می دهند، چیز دیگری که بتوان حشوش نامید یافت نمی شود و خبری از المانهایی که به عنوان پرکننده وزن باشد به چشم نمی آید تا فضا را برای تصویرو ترکیب سازی در شعر محدود کرده باشد
7 ــ مراعات النظیر:در مصرع اول واژه های بهار با نسیم بخاطر اشتراکاتی که با هم دارند از جمله لطافت و
ملایمت و ارتباط با اب و هوا ، دلپذیر و دوست داشتنی بودن ، برانگیختگی زیبا در انسان و….. حتی هردو به نوعی یک احساس عاشقانه ای در انسان ایجاد می کنند و اگر بگوییم با عاشقانه هم مراعات النظیر هستند چندان به خطا نرفته ایم و در مصرع دوم ،” غزل با نوا” و در مصرع سوم ” خوشا با نغز” مراعات النظیرند.
8 ــ آرایه تشخیص: که اعطای خصوصیات انسانی به غیر جانداران می باشد درمصرع اول خود نمایی می کندزیرا وقتی می گوییم “نسیم عاشقانه”، خصوصیاتی که مربوط به عشق انسانی است را به نسیم منتسب کرده ایم .
9 ــ استفاده از پارادوکس لفظی در مصرع سوم ” قرار ـــ بی قراری”
10 ــ استفاده از اضافه ی استعاری ” نسیم عاشقانه” در مصرع اول
11 ــ تتابع اضافات : تتابع اضافات به معنی پی در پی آمدن کلمات است. برخی علمای بلاغت عربی آن را عیب ذکر کرده و برخی نیز مشروط به شرایطی آن را نیکو دانسته اند، لیکن امروزه در زبان فارسی نگاهی زیباشناسانه به تتابع اضافات وجود دارد و نیکو شمرده می شود که در واقع همان کسره هایی است که کلمات رابهم متصل می کند و در بعضی موارد هم، حرف “ی ” این کار را بر عهده دارد
خوابِ نوشین ِبامدادِ رحیل/ باز دارد پیاده را ز سبیل ” سعدی”
باده ی گلرنگِ تلخ ِ تیز ِ خوشگوار ِ سبک/نُقلش ازلعلِ نگارو نَقلش از یاقوت ِخام “حافظ”
جغدِسکوتِ لانه ی تاریکِ دردِ خویش ” شاملو”
جهان را بنگر/سراسر /که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود” احمد شاملو”
فروغ فرخزاد :
الف : زبان گنجشک / زبانِ ِزندگیِ جمله های جاریِ جشنِ طبیعت است
ب : فواره هایِ سبز ساقه هایِ سبکبار
وشاعر بزرگوارمان در مصرع های زیر ازآرایه مذکور سود برده است
نسیِمِ عاشقانه یِ بهاری // خوشا قرارِ نغزِ بی قراری // کنارِ تو کنار ِ شعر ِ دریا
بکاربردن تتابع اضافات علاوه بر این که به طنین موسیقیایی درونی شعر کمک می کند موضوع مورد نظر شاعررا با مشخصات دقیق تری تعیین می کند که گویی مختص خود شاعر است. وامکان تصورات اشتباه و برداشت نادرست را از خواننده می گیرد در واقع نشانه هایی است که شما را دقیق تر به منزل مقصود برساند.
12ـ و ازهمه مهمتربنا بر نظر شاعرونویسنده و منتقد و استاد بزرگوارمان جناب شفیعی کد کنی که می فرمایند
” شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است”
ویا منصور اوجی شاعر شیرازی وقتی می گوید : شعر” ممکن کردن ناممکن ها در کلام است”
ویا در همین راستا یکی از بزرگترین نقاشان دنیا که پابلو پیکاسو می باشد می گوید
“من حسرت آنرادارم که قوطی کبریتی را نقاشی کنم که درعین حال هم قوطی کبریت باشد وهم
خفاش باشد.”
آیا غیر از تخیل شاعرانه صحبت می کنند؟ که شاعربا کلمات در پی آفرینش آنهاست؟
آیا حداقل مصرع اول شعر” نسیم عاشقانه ی بهاری” یک تخیل نیست؟ و یا در مصرع آخر” کنارشعر”
یک تخیل نیست؟
13 ـــ امروز دیگر مثل گذشته عالِم کسی نیست که به سؤال های شما پاسخ دهد، بلکه عالم و فیلسوف کسی است که در ازای سؤال شما یک سؤال دیگر جلوتان بگذارد. چون وقتی شما به جواب سؤالتان رسیدید عملا از تحرک و پویایی و جنب وجوش وکوشش باز می ایستید و اگردر مقابل یک سؤال دیگر قرار بگیرید تحرکتان بیشتر می شود و پویاتر می گردید و این پدیده حتی در سینما هم خیلی وقت است رایج شده که فیلم هارا با پایان به اصطلاح باز می سازند که بیننده خودش وارد فکر کردن شود و برایش پایان های مخنلف متصور گردد مثل همین مصرع ” کنار تو کنار شعر دریا” که ای کاش شاعرمان آخر مصرع را با نقطه چین تمام می کردند تا سپید خوانی و اخذ نتیجه ای که شاعر قصدش بوده ، با چشم هم قابل رؤیت بود
14 ــ در این اثر هم انسجام افقی در مصرع ها بر قرار است و هم انسجام عمودی در کل اثر که نمایان ترین دلیلش حضور کلمات ذکر شده در شعر و مضمون اثراست.

باقی بقایتان

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (4):

نظرها
  1. محمدعلی رضاپور

    اردیبهشت 22, 1402

    سلام و درود و سپاس و ارادت
    استاد گرانقدرم جناب جمعی عزیز
    بسیار بسیار لطف فرموده اید.
    گذشته از محبت تان به شخص این جانب،
    تحلیل های اوستادانه تان هم آموزنده و هم دلگرم کننده بوده است.
    در پناه خدا بهترین ها نصیب تان
    🙏❤️🙏

  2. غلامحسین جمعی

    خرداد 3, 1402

    درود و سپاس بزرگوار البته این نقد علی رغم ویرایش اجباری دستخوش جرح و تعدیل هم گردیده که امیدوارم چیزی از ارزشهای شعرتان نکاسته باشد
    🙏🙏🙏❤️❤️🙏🙏🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا