🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کفر چیست ؟کافر کیست ؟

(ثبت: 268513) فروردین 2, 1403 
کفر چیست ؟کافر کیست ؟

و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون ( شعراء 26 آیه 227 )
و به زودی کسانی که ظلم کردند خواهند دانست که به کدامین بازگشتگاه باز می گردند

شهید میرزاده عشقی

رجال ملت ما دزدند و دزد بد نام است
که دزد گردنه بدنام و دزد پاتختی است
رسيده جان به لبم هر چه دست و پا کردم
ا گر بدر نرود منتهای بدبختی ست
هزار بار مرا مرگ به ز اين سختی است
برای مردم بدبخت مرگ خوشبختی است
بمير عشقی گر آسايش آرزو داری
که هر که مُرد , شد آسوده , زنده در سختی ست

شهيد ميرزادة عشقی شهادت
{ به تير رضا قلدر ( لعنت الله عليه ) }

دردهای من

گر چه مثل دردهای مردم زمانه نيست
درد مردم زمانه است
مردمی که چين پوستشان
مردمی که رنگ رویشان
جلد کهنه ی شناسنامه هايشان
درد می کند
ولی من
تمام استخوانهايم
لحظه های سرودنم
درد می کند

قيصر امين پور

شعری از محمد علی بهمنی

در اين زمانه ی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قيل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را
برای اين همه ناباور خيال پرست ؟
به شب نشینی خرچنگهای مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست ؟
رسيده ها چه غریب و نچیده می افتند
به پای هرزه علفهای باغ کال پرست
رسيده ام به کمالی که جز انالحق نیست
کمال دار برایِ , منِ کمال پرست
هنوز زنده ام و زنده بودنم خاری ست
به چشم تنگیِ نامردم زوال پرست

کفر یعنی:
کفر يعنی نديدن رفتگری که زباله های ما را از کوچه هايمان می روبد
کفر يعنی خوشحالی فروشنده ؛ از گران شدنِ اجناس
کفر يعنی مرخصی شخصی مديری که با صدور حکم مأموريتِ اداری
و برای ساخت عمارت تازه اش به ييلاق رفته است
کفريعنی خوشمزگيهای کارمندی که میخواهداز مديرش پاداش گدائی کند و ارتقاء يابد
کفر يعنی شادی نانوايی که با پرتاب چونة خمير بر روی ترازو ؛
به پايين رفتن کفة ترازو کمک می کند
کفر يعنی دادن سبزیِ پلاسيده به زن همسايه و دادن ميوه مرغوب به حاج آقا
کفر يعنی بی مهری و بی توجهی به خادم مدرسه و خودشيرينی , برای مدير مدرسه
کفر يعنی احساس مقبوليت متمولين و مرفهين بی درد
کفر يعنی احساس عدالتی که در ذهن زمامداران جاری است و در جامعه وجود خارجی ندارد
کفر يعنی خوشحالی فردی که از وصلت کردن با طبقه مرفه و حاکم , پيدا کرده است
کفر يعنی شرکت در مراسمی که از خدا و خواسته هايش فقط نام هست و عمل نيست
کفر يعنی عدم احساس نوعدوستی با فقرا و نديدن آنها
کفر يعنی دم زدن از انتظارِ موعود بدون داشتن معرفت
و بدون تلاش جهت بستر سازی برای ظهور حضرت
کفريعنی علاقه مندی برای ظهور حضرت بدون علاقه مندی به تحقق عدالت
و حضور در شاديهايی که جنبه وقت گذرانی و معصيت دارد
کفر يعنی قرائت صحيح و کشيدة ولاالضالين و بيان قرائت ح , از مخرج , و بی اعتنائی به ولا يحضُ علی طعام المسکين و أن صلاتهم ساهون و عدم درک صحيح ازتکاثر ثروت ويمنعون الماعون و عدم توجه به انفاق و تلاش برای تجمع مال.
کفر يعنی بی توجهی به ارزشهای شهدائی که ما را در حفظِ جان و مال
و مقام و نان و نام کمک کردند
کفر يعنی پايمال کردن زحمات آنانی که در ايجاد شور و نشاط
و بستر سازی مفاهیمِ انقلاب نقش داشتند
کفر يعنی قربانی کردن عدالت در مسلخ مصلحت و به بهانة حفظ آبرو ,
ساختن فضای امن برای دزدان بيت المال
کفر يعنی بی تفاوتی به سرنوشت جانبازی که به علت عدم تعادل ,
فرزند و مادر و همسرش را کتک می زند و فاقد داروی مناسب است
کفر یعنی فراموشی ولي نعمتهايي که ما را به نان و نام رسانده اند
کفر يعنی ساختن معابری که از شنيده شدن صدای جانباز ممانعت می کند
کفر يعنی عدم رضايت آنانی که روزی سپر بلاها بودند
و امروز شما و ما به ارزشهای آنان می تازيم
کفر يعنی بيمه نبودن دخترقالی بافی که برای درمان دردش ,
طناب عمرش را بر دارقالی گره می زند و با ريختن رنگهای شاد زندگيش بر پهنة قالی؛ نقش ماندگارِ بی عدالتی را برای هميشه بر چهرة جامعه ترسيم کرده است
کفر يعنی عدم درک نگاه ( عاقل اندر سفيه ) جانبازان و ايثارگران به عملکرد نابخردانة برخی مسئولين
کفر يعنی خالی بودن جيبهای رفتگر و کارگرِ قراردادی که به خاطر پايان قرار داد کارش؛ سرافکنده به خانة اجاره ای بر می گردد
کفر يعنی بودن معادن عظيم نفت و گاز و گرسنگی و تشنگی صاحبانش
کفر يعنی عدم رسيدگی ادارات کل حراست به جرائم بارز مديران کل دستگاهها
کفر يعنی مسامحه نمودن مديران کل ديوان محاسبات با مديران متخلف دستگاههای اجرائی
کفر يعنی بسنده کردن کارشناسان ديوان محاسبات به شکل اسناد مالی
و عدم توجه لازم به محتوای اسناد مالی
کفر يعنی امکان ورود هزاران هزار تُن , مواد مخدر به کشور
و عدم توانائی در انسداد مرزها
کفر يعنی دادن مجوز فعاليت به قهوه خانه های مدرن ( کافی شاپ )
برای اضمحلال هويت نسل جوان
کفر يعنی نديدن چراغهای خاموش ورودی های معابر مترو
و عدم انجام هزينه برای استقرار پل هوائی عابران پیاده با پله برقی يا آسانسور
کفر يعنی ساختن فضای سبز شهرداری برای طبقه مرفه
و هموار نکردن چاله چوله های معابر ضعفا و وجود نسیم شهرهای متعفن
کفر يعنی دوستی ظالم با مظلوم و توجيه اين رابطه
کفر يعنی اجحاف به طبقه محروم
کفر يعنی نديدن نيازهای يک جانباز و ايثارگر
کفر يعنی حضور فساد در بوستانهای معابر و موجه جلوه دادن روابط نامشروع در جامعه
کفر يعنی ادعای توانائی در اصلاح امور و به قهقرا بردن ارزشها
کفر يعنی گذشت سی و سه سال از انقلاب و عدم گاز رسانی به مناطقی که مالکان اصلی اين ذخائر بوده اند
کفر يعنی تبليغ جهت فروش بليط فيلمهائی که برای تخطئة فکری در ذهن بيننده بستر سازی کرده است
کفر يعنی گرايش روز افزون به ابتذال و توجيه طبيعی بودن روند بی هويتی
کفر يعنی ساختن خبرهای حاشيه ای از ورزش فوتبال و به تصوير کشيدن فريادهای ناکامی تماشاگران در ميادين ورزشی
کفر يعنی به صفر رساندن برآيند نيروها
کفر يعنی احساس عدم لياقت مسئولين ورزشی کشور
و ابقاء مجدد برخی به پستهای غصبی و ادامة روند قراردادهای میلیاردی
کفر يعنی چند شغله بودن مسئولين با توجه به بيکاریِ نيازمندان کار در کشور
کفر يعنی خواهش ديوان عدالت و قوای مربوطه برای استعفاء مسئولين چند پيشه
کفر يعنی اعلام حاسبوا قبل ان تحاسبو برای دارائيها و امکانات قبل و بعد مسئولين و عدم توجه و تحقق اين موضوع و بی نتیجه ماندن این مهم
کفر يعنی لبخند رضايت مسئولينی که در مقابل مردم ژست حق به جانبی می گيرند
کفر يعنی درک بی لياقتی عده ای از مسئولين ورزش و ابقاء آنان در پستهايشان
کفر يعنی گذشت سی و سه سال از انقلاب و وجود بشاگردها و ورزقانها در سرزمين ما
کفر يعنی عدم اجازه صحبت کردن و دفاع به متهم و شطرنجی کردن مجرم
کفر يعنی نداشتن قانون برای تنظيم مهريه عروس و تأييد طوطی وار خواسته های بی اساس دو نفر؛ با علم به امکان جدائی بين آنها و پُر شدن زندانها و افزايش طلاقها و اکتفا به انشاءالله و ماشاءالله دو طرف و خانواده هايشان.
کفر یعنی افزایش بی رویه بیمه شخص ثالث به اعداد نجومی برای پر شدن جیب سهامداران , به بهانة ارزشگذاری به فرد در جامعه
کفر یعنی ارزشگذاریِ کاذب شرکتهای بیمه ای به اشخاص و افزایش هزینه بیمه ای و ندیدن فاجعة اضمحلال زندگیِ عده کثیری از مردم که در زیر پلها و معابر به کارتن خوابی روی آورده اند و ندیدن خط ستمی که بر چهرة فرزندان و همسرانشان کشیده شده است
کفر يعنی تاييد ميزان مهريه های غير عُقلائي از جانب دو فرد (يا دو خانواده ) توسط دفاتر قانونی ازدواج و زمامِ امور را بدست کج انديشی عده ای دادن و پر شدن زندانها و توسعه بزه کاريها و فجايع موجود
کفر يعنی افزايش قطره چکانی حقوق؛ و افزايش جهشی قيمتها برای حفظ مصلحت و اميدوار بودن دولتها به پرداخت مالياتهای اصنافی که همة هزينه هايشان را از جيب مردم محروم خارج می کنند
کفر يعنی گرفتن ژستهای آبدوغ خياری مسئولین برای نمايش همه چيز درسته و همه چيز سرجاشه
کفر يعنی عدم بررسیِ علل فقر و فحشا و اضمحلال خانواده ها و نسل جوان
کفر يعنی اثبات وجود خداوند بدون توجه به معيارهای ارزشی ذکر شده در قرآن کريم
کفر يعنی مارک التقاط زدن به شريعتی که در بيدا ری امت اسلامی نقش آفرين بوده است
کفر يعنی پاره کردن عکس شهيد
کفر يعنی وجود فضای امن برای ضد ارزشهای شهيد
کفر يعنی تظاهر به پاسداری از خونهای شهدا
کفر يعنی داشتن عنوان و نداشتن عمل
کفر يعنی دريافت و در اختيار گذاری رانت اطلاعاتی برای نزديکان و صاحب منصبان
کفر يعنی نديدن جرم فرزندان در رانتخواريها و تکاثر ثروت و کمک برخی مسئولين کشور برای فرار فرزندان فاسدشان از قانون و عدالتی که برايش هزاران شهيد داده شده است
کفر يعنی پنهان نمودن چهرة ظالم و آشکار ننمودن جرم و مجرمين
کفر يعنی عدم وجود قانونی برای بررسی از کجا و چگونه آورده ای متمولين و مسئولين پس از سی و سه سال از , انقلاب پا برهنه ها
کفر يعنی دادن شرکتهای بيت المال به بهانة خصوصی سازی به نزديکان و صاحب منصبان
کفر يعنی دفاع از زر و زور و تزوير
کفر يعنی حق سکوت گرفتن آنانی که روزی دم از عدالت می زدند
کفر يعنی کم رنگی انفاق و وسعت شکاف طبقاتی و عدم تحقق فرمايشات امام
کفر يعنی فراموشی جنگِ فقر و غنا
کفر يعنی دادن چلوکباب و دريافت رای مردم توسط کاندیداهای مجلس
کفر يعنی عدم قبول بررسی اوضاع مالی مسئولين در قبل از ورود به جرگة خدمت رسانی و بعد از آن
کفر يعنی گذشت سی وسه سال از انقلاب و چند پيشه بودن مسئولی که از انجام حتی يک نقش مديريتی هم ناتوان هستند
کفر يعنی بيکار ماندن جوان تحصيل کرده ای که با داشتن علم و تقوی توانائی انجام تشکيل خانواده را ندارد
کفر يعنی بسته بودن درب اطاقهای آنچنانی مسئولين در ساعات اداری و گرفتن اضافه کار بدون حضور در اداره و بدون انجام کار اضافی
کفر يعنی عدم توانائی در بررسی ميزان قابل قبول ثروت اندوزی و نبود قانونی برای کنترل اجحاف و سقف دارائی و درآمد تحت عنوان فعاليتهای اقتصادی و لزوم توسعه در کشور
کفر يعنی مشخص نکردن و شطرنجی کردن چهره مفسدين اقتصادی به بهانة حفظ آبروی آنان
کفر يعنی عدم تکميل و تنظيم قانون ايثارگران پس از سی و سه سال از انقلاب محرومین
کفر يعنی بی حرمتی به ديدگاههای شهدا و در حصار قرار دادن عکس شهدا در قاب عکسها و برگزاری همايشها و لگد مال کردن نوع تفکر شهدا و ايثار گران
کفر يعنی انحصار طلبی عده ای که با بيرون راندن دلسوزانی چون شريعتی از ذهن جامعه و جوانان؛ زمينة تهاجم فرهنگی را موجب گرديدند و امروز آنان برای سلامتی خود و خانواده و فرزندانشان (از اين گرداب) لحظه شماری می کنند و آنان مديون زحمات شریعتی و پاسخگو به نسل بی هويت هستند .
کفر يعنی فهميدن علاقه شهيد تندگويان به نظرات و ديدگاههای شهيد دکتر علی شريعتی بعد از سی و سه سال و نمايش فيلم شهيد تند گويان آن هم بدون تقدير از عوامل سازنده و حتی کوتاه کردن فيلم و بايکوت مفاهيم بلند آن
کفر يعنی خزيدن عده ای فرصت طلب در واحدهای حراست دستگاهها برای سوء استفاده از بيت المال با چهرة موجه و ظاهر الصلاح
کفر يعنی هزينه نمودن درآمد بيت المال در مراکز استانها و محروم ماندن شهرستانها و روستاها
کفر يعنی ترسيدن از فردی که تلاش شبانه روزيش توانسته است حفره های محروميت را بکاهد و دست رانتخواران را کوتاه کند و برعکس نشان دادن عملکرد ارزشی ایشان
کفر يعنی جانماز آب کشيدن عده ای که به بهانة داشتن ظاهر اسلامی و عدم درک صحيح از مفاهيم الهی , ديگران را ترور شخصيت می کنند و به پیشکسوتان مبارزه با شاه خائن مارک التقاط و ساواکی بودن می زنند
کفر يعنی عدم توانائی حوزه در توليد تفکرات مطهری ها و مفتح ها و باهنر ها و بهشتی ها , پس از سی و سه سال
کفر يعنی ايجاد بسترهای مناسب برای زمين خواری و نبود قوانين لازم و در کنار آن نشستها و جشنواره ها و سخنرانيهای صد تا يک غاز قُضات , به جای تشکيل جلسات برای تنظيم قوانين حقوقی و رفع خلأهای قانونیِ موجود
کفر يعنی بایکوت موضوع زمین خواری محمد جواد لاریجانی از سال 91 تاکنون و انتصاب ایشان به ریاست سازمان حقوق بشر قوه قضاییه و مفتوح بودن این پرونده
کفر یعنی در پوشش ماندن خیانتهای قاضی مرتضوی و بعد از سالها انفصال دائم او .
کفر يعنی حذف عدالت توسط قضات و پاک نمودن جرائم لاريجانيها در خصوص فيلم منتشر شده در مجلس( فاضل خان ) و مسائل مربوط به زمين خواری يکی ديگر از لاريجانيها ( محمد جواد خان , مسئول حقوق بشر قوه قضائيه ) جهت حفظ شئونات رياست قوه مقننه و رياست قوه قضائيه $ برادران اين برادران $
کفر یعنی تلاش وکلا برای اثبات حق بودن یک امر ناحق و تلاش برای ناحق جلوه دادن یک حق و دریافت وجوهات غیر اخلاقی و غیر انسانی از ظالمی دیگر .
کفر يعنی معطل ماندن لايحه بودجه کشور در صحن مجلس و ادامة سفرهای مکرر رياست مجلس برای جمع آوری رای جهت دور يازدهم رياست جمهوری
( و ناکامی ایشان )
کفر يعنی عدم تشويق مردم به مطالعه نهج البلاغه و سرگرم ساختنشان با مراسم مداحی و شعر خوانی و جلوگيری از درک صحيح مفاهيم الهی و بیانات امام علی ع
کفر يعنی تنظيم و بستن قرار دادهای میلیاردی با بازيکنان فوتباليست و مربيان غير کار آمد و نديدن شکستهای مفتضح و شکستِ روحية طرفداران و نديدن خرابيهای ورزشگاهها و تبعیض فاحش در تقسیم بودجه فدراسیونها و ندیدن سایر ورزشها
کفر يعنی تلاش خبرنگارانِ ورزشی برای استحمار فکری جوانان مشتاق به ورزش و نشان ندادن کمبودهای فاحش امکانات ورزشی برای عموم ورزش دوستان و عدم بیان علتهای شکست و عدم بازخواست از خاطیان در قبال پولهای میلیاردی دریافتی آنها
کفر يعنی عدم رسيدگی قوه قضائيه به جرائم بوجود آمده در کوی دا نشگاه و کهريزک
کفر يعنی عدم تشکيل محکمه سران فتنه
کفر يعنی نصب چهره های غير اخلاقی و ترويج ابتذال فرهنگی در کشور و سکوت مراجع و صاحب منصبان دینی
کفر يعنی ساخت قرص مُسکن تحت برنامه هائی مانند جهت اطلاع
کفر يعنی هزينه کردن در جشنها و جشنواره ها و عدم تنظيم زندگی حداقلی برای مردم محروم
کفر يعنی بزرگ شدن روز به روز کميتة امداد و افزايش فضای باتلاقی زير خط فقر و نشنيدن دردهای مددجويان
کفر یعنی عدم محاکمة علنی مفسدان اقتصادی جهت جلوگیری از برملا شدن مفاسد دیگر مفسدان
کفر یعنی بی توجهی مسولین به ایجاد عدالت اجتماعی و بی توجهی به گسترش فساد و فحشاء و توسعه یافتن مراکز اصلاح و تربیت و تحلیل بنیة نیروهای جوان کشور
کفر يعنی عدم حل معادلة چند مجهولی شکاف طبقاتی و فقر حاکم بر جامعه و ثروتهای نجومی دست اندرکاران حکومتی و تجار و قصابان پروانه دار
کفر يعنی سوار شدن جوان بيست ساله بر اتومبيل میلیاردی و عدم تعادل اقتصادی
کفر يعنی بی توجهی مسئولين کشور به آرزو مندی پدری که فقط برای گذر از موانع زندگی سر افکنده به خانه باز می گردد و آرزو دارد تا بچه ها خواب باشند
کفر يعنی کوچک نمودن شلوار پدران برای پسران و کوچک نمودن لباس مادران برای دختران
کفر يعنی فراموشی آيآت قسط و انفاق
کفر يعنی فراموشی سورة ارايت الذی يکذب بالدين…….
کفر يعنی افزايش آمار وامهای قرض الحسنه و عدم برگشت وامهای صدها ميلياردی وابستگانِ آبرومند و مسلمان و صاحب منصبان پروانه دار
کفر يعنی فرار مغزها از کشور و از سرگردانيهای موجود به اميد تحقق آرمانهای علمی و اجتماعی و اقتصادی خود.
کفر يعنی عدم توجه به خواسته های دانشجويانی که برای ادامة کارِ تحقيقی ابزار علمی می خواهند و دانشگاه از خريد معذور است
کفر يعنی بسته بودن دربِ اطاقهای اساتيد دانشگاه برای رفع ابهام دانشجويان
کفر يعنی عدم ارائة خدمات بهينه به دا نشجويان و عدم ايجاد محيط خوابگاهی مناسب برای آنان و زمینه سازی جهت ايجاد روحية فرار از تنگناهای موجود و بستر سازی جهت فرار مغزها از ایران اسلامی به دامن غرب
کفر يعنی زدن انگ بیدينی و بی هويتی به جوانان که در اثر بی لیاقتی مسولین, پله های فرار از کشور , برايشان فراهم کرده اند
کفر يعنی بی توجهی به سرنوشت مردم و جوانان و فرو ريخته شدن آينده ای که امير کبيرها و ميرزا تقی خوان فراهانيها را می توان در بين آنها يافت
کفر یعنی عدم درک لزوم بکارگماری نخبگان کشور در عرصه های تصمیم گیری و اجرائی کشور و اکتفا به شعارهای توخالی در استفاده از نخبگان
کفر يعنی عدم توجه به آية فبشّر لعبادی الذين يستمعون القول و يتّبعون احسنه
کفر يعنی حضور فعال خداوندان هدايت ( روحانیت دنیا دار ) در عرصه های اقتصادی و در اختيار گذاری رانتهای اطلاعاتی برای فرزندان و نزديکانشان
کفر يعنی سوء استفادة اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا از اطلاعات منطقه ای و خريد زمينهائی که در زمانی نچندان دور؛ قيمت نجومی را پيدا خواهند کرد
کفر يعنی تغيير طبقه اجتماعی و طبقه اقتصادی نمايندگانی که قرار بود تا ديروز به دفاع از حقوق تضييع شده رأی دهندگان اقدام کنند
کفر يعنی قبول مسئوليت , بدون داشتن تعهد و تخصص لازم
کفر يعنی احساس رضايت امام عصر از عملکردهای مسولین و صاحب منصبان دولتی و مسئولین فرهنگی و صاحبان سرمایه کفر يعنی التماس ما به خدا برای ظهور حضرت حجت , علی رغم عملکرد بد ما و آبکشی نکردن دهان و دستهامان از گناهان کبيره و مال مردم خوری توسط صاحبان زر و زور و تزوير
کفر يعنی دور شدن از سيرة نبوی و طريقت علوی و ادعای پيرو بودن و شيعه بودن
کفر يعنی توجيه فقر حاکم بر طبقة محروم بر اساس خواست خداوند و تحمل کمبودها بر اساس خواست خداوند , نه اجحاف طبقة حاکم و مرفه و زیاده خواهان بر ضعیفان
کفر يعنی عدم توجه و عدم اهميت لازم به دهها آيات انفاق و آيات تکاثر ثروت و اسراف
کفر يعنی عدم تبری جستن بزرگان دين از فرزندانی که آبروی دين مداری را برده ا ند
کفر يعنی بدور ا نداختن بيماران بی بضاعت از بيمارستانها و بستن قرار دادهای چند صد ميليونی و ميلياردی با بازيکنان و مربیان بی کفایت فوتبال
کفر يعنی گرم کردن آتش کينه ميان فدراسيونهای ورزشی و عدم يکسان نگری به همة ابعاد ورزش و اختصاص همه چیز به بخش فوتبال بی هویت و ناموفق
کفر يعنی ديدن هنر در خال ابروی بازيگران سينما و تئاتر و هموار ساختن زمينه های ابتذال در نسل بر باد رفته و بی هويت امروز
کفر يعنی نديدن هنر در دستهای توليد کنندگان و پرستاران و خطاطان و صنعتگران
کفر يعنی تشويق مردم برای وسعت بخشيدن به حجم مکالمات و مشغول نمودن مردم به حرافی از طريق اهدائ جايزه به پُر کنندگان قطار حرف بي عمل.
کفر يعنی نبودن کفش کتانی به پای فرزندان و نمايش کفشهای استوک در ويترينهای فروشگاههای فوتباليستها
کفر يعنی هزينه کردن ميليارها پول ملت برای ورزش و نداشتن بدنه ای سالم در نسل جوان و نداشتن ورزش پهلوانی و همگانی و نداشتن اعتبار لازم برای بستن راه ورود مواد مخدر به کشور
کفر يعنی برگزاری نشستها برای انفصال وزارتخانه ها و گاهی برای اتصال آنها
کفر يعنی قرار دادن مردم در دو صف مقابل فقر و غنا – کمبود و تکاثر – نیاز و اسراف
کفر يعنی بسنده کردن به علامت ستاره دار شدن مفسدان ا قتصادی
کفر يعنی گذشت سی و سه سال از انقلاب و مشخص نبودن مفسدان اقتصادی
کفر يعنی پاک کردن چهرة ظلم از ظالم و حفظ شئونات متعديان به حقوق مردم با تارنما
کفر يعنی در پرده نشان دادن و شطرنجی کردن چهرة ظالم و پوشيدن چهرة بزهکار
کفر يعنی علنی محاکمه نکردن متجاوزين به حقوق مردم
کفر يعنی درپوش گذاردن به بدی ها برای اثبات سلامت جامعه
کفر يعنی دريافت حقوق و پاداشهای چند ميليونی توسط مديران دستگاههای اجرائی
کفر يعنی دادن ماشينهای بيت المال به مدیران دستگاههای اجرایی و نمک گير کردن آنها و تو دهنی زدن به مردم محروم و کارمندان کم درآمد
کفر يعنی دادن غذای بدون گوشت به مددجويان بهزيستی و تراکم پروتئين در ظروف غذاهای کارکنان اجرائی و به حداقل رسيدن امکانات رفاهی معلولان در ابعاد گوناگون
کفر يعنی استفاده از اتومبيلهای بيت المال توسط مديران کميته امداد و بهزيستی و ساير دستگاههای اجرائی و بی توجهی به نيازهای مستمندان و معلولين و اجرای نمايش خدمت به محرومين
کفر يعنی مسامحه استانداران در برخورد با جرائم و خيانتهای مديران کل دستگاههای اجرائی
کفر يعنی سکوت حراستيها در برابر غصب منابع بيت المال توسط مديران دستگاههای اجرائی
کفر يعنی سکوت مسئولين ستاد امر به معروف استانها درقبال رفتارهای زشتِ مديرانِ دستگاههای اجرائی و تشکیل جلسات فرمالیتة اين ستاد و نتایج نامطلوب امروز.
کفر يعنی سفره های پهن نمايندگان برای دريافت و گدائی رای مردم
کفر يعنی عدم اقرار به گناه وابستگان و نزديکان
کفر يعنی محاکمة حق گويان و حق جويان برای پوشش آبروی غارتگران از بيت المال
کفر يعنی تحصيل آقا زاده ها در خارج از کشور در زمان تهاجم 45 کشور به سرزمين ما
کفر يعنی مشخص نبودن ثروت صاحب منصبان
کفر يعنی با لباس ساده و دلپاک آمدن و به لباس تزوير بدل شدنشان و دل سياه شدن برخی مسئولين
کفر يعنی عدم ساخت پلی کم هزينه طی سی و سه سال و قطع انگشتان فرزندان و اهالی روستايي در چهار محال و يا خرم آباد و عدم محاکمة استاندار و فرماندار و بخشدار و ده دار اين منطقه و توجيه عملکرد مناسب و فداکارانه مسئولين طی سی وسه سال در انقلاب محرومين
کفر يعنی تشنه بودن اما نه در کوير بلکه در کنار نهر آب و خاموشی در کنار منشأ نور و فقير ماندن در دامنه های وسيع فقرِ حاصل از حضور قله های ثروت
کفر يعنی بر روی چاه نفت و گاز نشستن و سرما خوردن و در انتظار کپسول گاز ماندن
کفر يعنی در کنار شط بودن و منتظر ماشين آب ماندن
کفر يعنی ساخته شدن عمارتهای بلند بر روی استخوا نهای شکستة حاميان ايثار
کفر يعنی خواب قوة قضائيه در بهار هجوم ضد ارزشها و ا براز تعادل در نمودار حق و باطل
کفر يعنی نبود حکم شرعی و حدود اسلامی در خصوص ميزان تکاثر ثروت و ميزان سود شرعی
کفر يعنی بی رنگ بودن و بایکوتِ چهرة محمد کاظم ساروقی ( حافظ کل قران و جوشن کبیر و دعای افتتاح و دعای سحر و دعاهای هر روز ماه رمضان و تطبیق دهندة آیات الهامی در ذهن خود با آیات قرآن در حضور آیه الله مرعشی نجفی) در تهاجم فرهنگی صدا و سيما و تبليغات غرب
کفر يعنی سرگرم کردن مردم با سوت و کف زدنها و بخواب بردن مردم از حقيقت رفتن به قهقرای اخلاقی و رفتاری و نمايش ابتذال در سيما و سينما
کفر يعنی تنهائی درخشش تنهاستاره ای بنام روايت فتح در آسمانِ تاريکِ رسانة ملی
کفر يعنی عدم استفاده از کتابهای شهيدان مطهری و شريعتی و….. در دا نشگاهها
کفر يعنی جمع آوری کتاب استاد شهيد مرتضی مطهری تحت عنوان مقدمه ای بر اقتصاد اسلامی در طی چندین سال
کفر يعنی قطع شاهرگ حياتی تئوريسينهای انقلاب؛ مطهری و شريعتی
کفر يعنی پخش کردن جوهر سياه ساواک بر چهرة روشن مجاهدتهای شريعتی توسط روحانی نماهای آمريکائی و مرتجع
کفر يعنی سالی يک بارقدردانی چند دقيقه ای از زحمات چندين سالة مطهري و شريعتی در سيما
کفر يعنی خود شيرينی کردن و برخورد بد مجريان ناآگاه سيما با اساتيد و قطع صحبتهای کارشناسان عالی رتبه علمی مانند دکتر بسکی و پروفسور کردوانی و تبليغ پفک نمکی و افزايش درصد سود بانکها و تبلیغات تکراری و مزخرف صاحبان سرمایه
کفر يعنی تبليغات سرسام آور سود جوئی و تجمع ثروت و مال اندوزی از طريق سپرده گذاری و دريافت جوائز نجومی
کفر یعنی توسعة تبلیغات جهت مصرف گراییِ بیشتر و اهداء جوائز میلیاردی ازجیب محرومین
کفر یعنی رقابت در واردات برنج توسط بنگاههای سرمایه داری به جای رقابت در تولید
کفر يعنی تبليغات سرسام آور حرافی و لزوم وقت کشيها در مهاوره های کم ارزش از طريق ايران سل و همراه اول و تجمع ثروتهای نجومی از جیبهای مردم محروم
کفر يعنی مشخص نبودن صاحبان اصلی شرکتهای ايران سل و همراه اول و مشخص نبودن محل صرف ثروت باد آورده از جيب ملت در اثر تشویق به حرافی و وقت گذرانی
کفر يعنی تاراج و صادرات رزق مردم و فراورده های کشاورزی و لبنی و صنايع و نفت و گاز و معادن کشور به کشور هائي که همواره در صدد به انحراف کشاندن مسير انقلاب توحيدی امام هستند و خارج کردن ارزاق از سفرة مردم به بهانة آوردن دلار برای توسعه
کفر يعنی مجهول بودن ميزان و مقدار و محل انجام هزينه های سرمايه ای از بابت دلارهائی که به بهانة صدورارزاق اين ملت از طريق صاحب منصبان و زر اندوزان به کشور و پنهان بودن بهره وری اين ملت از آنچه که به بهانة صادرات از رفاه زندگی مردم کسر می شود و تجمع ثروت صادرکنندگانِ منابع حیاتی این ملت
کفر يعنی پاسخگو نبودن تُجاری که منافع و دسترنج اين ملت سختی کشيده را به بهانة صادرات اجناس و واردات دلار به تاراج برده اند
کفر يعنی گرسنه نگهداشتن فرزندان اين مرز و بوم به بهانة آوردن تجدد و رفاه و استمرار خط فقر و ستم بر چهره و گردة مردم رنج کشيده
کفر يعنی تعدد کانالهای سيما بدون محتوی و نشر رفتارهای غير الهی و غير اخلاقی و عدم توجه مسئولين مملکتی به آمارهای بزهکاری حاصل از تهيه و تنظيم برنامه ها و فيلمهای مستحجن مجوز گرفته از ارشاد اسلامی
کفر یعنی کانال اضافه کردن سیما با اتکا به کسر امکانات رفاهی از سبد رفاهی محرومین
کفر يعنی ارزان ندادن ميوه های درجة سه و دور ريختن آنهاجهت حفظ قیمت کالاها توسط صاحبان زر و زور و تزویر و شنیده نشدن فریاد دادخواهی مروجان توحیدی
کفر يعنی گرفتن امتيازهای تعاونی و دولتی و ارائة خدمات به قيمت آزاد و خصوصی
کفر يعنی فروش اجناس بر اساس ظواهر افراد و عدم نصب اتيکت قیمت
کفر يعنی يکی دوساله خانه دار شدن يک مغازه دار و مستأجر ماندن معلم سی ساله
کفر يعنی جمع آوری مال و منال توسط پيمانکاران در اثر بکار گيری کالای نامرغوب و استحمار خريداران و فروش بنا به قیمت چند برابری به نيازمندان
کفر يعنی شرکت در مجالس عزا و عروسی محتکران و گرانفروشان و خداوندان زر و زور و تزوير
کفر يعنی قرق کردن مهمانسرای کارکنان توسط مديران مستبد دستگاههای اجرائی
کفر يعنی پرداخت هزينة آب و برق و تلفن و گاز و اياب و ذهاب مديران از محل بيت المال محرومين
کفر يعنی چند پيشه بودن و دريافت پاداش ها و رانت های اقتصادی توسط مسئولين مملکتی
کفر يعنی ترجيح وجاهت ظاهر بر سلامت انديشه و عمل
کفر يعنی وجود يک کولر گازی در اداره و نصب آن در اطاق مديرکل و بال بال زدن کارکنان در کوير
کفر يعنی احساس قدرت مديران به جای لزوم پاسخگوئی آنان به مردم و الیت خواندن آنان و توسعة کبر و غرور در مدیران
کفر يعنی دزدی عاقلانه و قانونی فروشندگان و تجار و درآوردن ماهرانة حقوق ناچيز قشر حقوق بگير از جيبشان
کفر يعنی سالی يک بار از جانباز سخن گفتن به جای ارائة خدمات و جبران حداقلی زحماتشان
کفر يعنی نامگذاری معابر به نام شهيد و دوری از ارزشهای مورد نظر شهيد و بی توجهی به خانواده او
کفر يعنی خلع لباس کردن روحانی خاطی و هماهنگ شدن ظاهر او با ساير مردم
کفر يعنی عدم توانائی تعزيرا ت حکومتی درتنظيم بازار و نبود حکم شرعی در خصوص ميزان سود حلال اجناس و در عوض , تشکيل جلسات هفتگی يا ماهانة قوه قضائيه و خوانده شدن متنی تکراری و کسل کننده
کفر يعنی محترم شمرده شدن هر کس که بيشتر دارد از هر راهی که آورده است
کفر يعنی جايگزين کردن پست سياسی بر پستهای علمی و فرهنگی و…..
کفر يعنی محاسبة حداقلی ماليات بر درآمد مغازه داران و کسبه توسط مأموران رشوه گير دولتی
کفر يعنی سازش گربه و موش
کفر يعنی دادن اضافه کار فرمايشی از محل اعتبارات دستگاههای اجرائی و از محل سهمية کارکنان کم بضاعت به مديران کل( تا سقف نهائی ) برای ايجاد و امکان توانايی مديران در پرداخت اقساط اتومبيلهای اهدائی از محل بیت المال به آنها
کفر يعنی عدم تهذيب نفس مسئولان و کارگزاران دولتی
کفر يعنی هرچه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک و چشم پوشیِ صاحب خانه از فساد موجود
کفر يعنی نمايش مواد غذائی متنوع به عده ای که ساده ترين خوراک را نداشته باشند در سيمای محرومين و به تصویر کشیدن انواع خوردنیها در انظار مردم محروم
کفر يعنی تمام کانالهای سيما به آشپزخانه و بنگاه تبلیغاتی تبديل شدن
کفر يعنی تبديل شدن رسانة ملی به آشپز خانه های 1و2و3 و فراموشی رسالت مانده بر دوش رسانة ملی در خصوص ارائه راهکارهای تحقق عدالت و اخلاق وچهرة زیاده خواهان
کفر يعنی رقابت مجريان سيما برای خراب و ويران کردن اخلاق و رفتار در جامعه
کفر يعنی نديدن نتايج عملکرد بخش فرهنگی حاکمان اسلامی و مسئولين وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جامعه
کفر يعنی هجوم مردم به صف فیلمهای بی محتویِ سينما برای فرار از واقعيتهای تلخ و يا خوشگذرانی و بی بند و باری و رسیدن به بی هویتی
کفر يعنی نديدن حقيقتهای ذبح شده و به مسلخ بردن خوبيها و ارزشها در رسانة ملی
کفر يعنی رقابت کاذب سيما برای بيشتر سرگرم کردن مردم به هر صورت ممکن و عدم کار فرهنگی لازم جهت افزايش آگاهی و بازگشت به خويش
کفر يعنی تابلو کردن ضد ارزشها
کفر يعنی به زور در ذهن و فکر و انديشة مسافران اين مرزو بوم ( در اتوبوسهای بين شهری ) خوراندن فيلمهای صد تا يک غاز و مستهجن به بهانة داشتن مجوز از ارشاد
کفر یعنی روشن و بلند نمودن رادیوی اتوبوسهای بی آرتی و بلند کردن بیش از حد صدا به جهت برهم زدن تمرکز مسافران و بستر سازی جهت مشغوليت کاذب برای مردم
کفر يعنی سر را زير برف کردن مديران و مسئولان از فرار مغزها
کفر يعنی تنظيم قوانين سربازی برای مدتی معلوم تا گذر خويشاوندان از حصار خدمت و سپس لغو قوانين مربوط به خرید خدمت
کفر يعنی عدم محاکمه علنی رئيس پليس فاسد تهران با علنی شدن گناه او در سايتها و ریخته شدن آبروی نيروی انتظامی و کتمانِ این فاجعه در صدا و سیما و بایکوت خبری
کفر يعنی ورود هزاران تن مواد مخدر به داخل کشور و پيدا نشدن عوامل فساد
کفر يعنی خراب شدن بدنة جامعه و اضمحلال نسل جوان در اثر اعتياد و بی بند و باری
کفريعنی لزوم توسعة زندانها وبیتوجهیِ مسئولین اقتصادی و فرهنگی به توسعةبزهکاری
کفر يعنی قضاوت نا برابر در مقابل جرائم موجود
کفر يعنی عدم بررسی رفتارهای فرماندهان نيروها در برخورد با عوامل تحت امر خود و عدم بررسی علل خودکشيهای سربازان در پادگانها
کفر يعنی ضعيف بودن محاکم قضائی و جري شدن مجرمان با آگاهی از خلل قانونی و تشکيل جلسات مکرر قوه قضائيه و استمرار خلع قانونی موجود و خواندن انشاء های تکراری در جلسات قوه قضائیه و بی توجهی به حساسيت شرايط مملکت و بی توجهی به اوامر رهبری در اصلاح تضادها و رفع خلعهای قانونی
کفر يعنی عدم فرهنگ سازی دستگاههای مسئول در قبال تهاجم فرهنگی و عدم توجه مسئولين سيما در روند تحليل بنية اخلاقی جامعه و کمک به روند سير قهقرائی موجود
کفر يعنی نبود مفسدين اقتصادی و فرهنگی و عدم محاکمة دزدان فرهنگی و اخلاقی و اقتصادی در طی گذشت سی و سه سال از انقلاب در قیاس با انبوه رانت خواریها و مفاسد اقتصادی و شکاف طبقاتی بی حدو مرز موجود و ناهنجاریهای موجود
کفر يعنی عدم وجود کارشناسان جهت بررسی موارد سياسی و اجتماعی و اقتصادی و عدم تحقق آيه شریفه فبشر لعبادی الذين يستمعون القول و يتبعون احسنه و عدم آگاهی نسل تحصيلکرده از روند صحيح مسائل سياسی و تحليل بنية نيروی انسانیِ کارآمد به دليل زندانی شدن و يا درگيريهای خيابانی و کشته شدن انسانهای دلسوز و نخبگان و دلسردی عده ای ديگر
کفر يعنی عدم انجام تمهيداتی در خصوص تشکيل جلسات پرسش و پاسخ و بررسی عقايد درست و غلط و ارائة توضيحات لازم و کافی , توسط مسئولين دانشگاهها و ستاد انقلاب فرهنگی در ديدار با دانشگاهيان و دانشجويان و باقی ماندن معضل مشکلات ديدگاهیِ قشر تحصيلکرد و عدم توانائی مسئولين ذيربط در پاسخگوئی به سوالات عقيدتی و سياسی و اجتماعی و اقتصادی در جامعه
کفر يعنی بی توجهی به هزينة دانشجويانی که به علت عدم توانائی مالی امکان سقوط به ورطة هلاکت را دارند و برای ادامة تحصيل و حفظ آبروی پدر و مادر و شخصيت خود به ارتکاب مسائل خلاف اخلاق تن می دهند و به اميد ندادن هزينه اياب و ذهاب سوار بر اتومبيل پسری می شود و برای تامين هزينه دا نشگاه به مواردی………… تن می دهد
کفر يعنی به بهانه تحصيل جوانان در کشور و نرفتن آنها به خارج از کشور و ساختن دانشگاه های بدون محتوی و بدون ارزش علمی و ساختن دانشگاه در بيغوله ها و اقصی نقاط کشور در دل هر بيابان و جا و بيجا به نام دانشگاه آزاد و جذب جوانان به نقاط دور و غير بومی و توسعة ابتذال ناشی از انجام هزينه های دانشگاهی و توسعة بی بند و باری به نام دانشگاه آزاد اسلامی و استمرار خروج همانهائی که قبلا هم می توانستند برای ادامه تحصيل بروند و ايجاد فرصت دوری جوانان از خانواده ها و وجود فضای امن برای حضور در محيطهای غير اخلاقی حاصله از بُعد مسافت دانشگاه و خانه.
کفر يعنی مصادره کردن انقلاب توسط کسانی که فکر می کنند انقلاب را آنها پايه گذاشته اند و خبر ندارند هزاران نفر در طول استبداد شاهنشاهان و شاهنشاهی پهلوی؛ جان باخته اند و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و جانبازان سرافراز زير ذره بين عدالت , عملکردشان را محاسبه می کنند.
کفر يعنی عدم توجه نمايندگان مجلس که رأی به وزیری داده اندتا خيزشهای دانشجوئی را به همراه داشته باشد
کفر يعنی عدم پرداخت هزينة تحصيلی به دانشجويان
کفر يعنی عدم قبول فقها درپرداخت شهريه (از محل دريافت وجوهات شرعی) به ساير رشته های تحصيلی دانشگاهی و عدم قبول علم کلاسيک به عنوان علمی که زمينه ساز جامعة اسلامی است و نديدن کلية رشته های دانشگاهی در استمرار و تحقق مفاهيم علمی و الهی و تلقی تقسيم کنندگان وجوهات شرعی (حاصل از خمس و زکات و سهم امام ) بر اساس؛ توسعة دين مداری فقط در محدودة توسعة علوم حوزوی و عدم توجه به قبول علم تجربی و ریاضی و فناوری علوم عقلی؛ به عنوان بزرگترين سلاح جهان اسلام در برابر تهاجم فرهنگی و تحریمها و اضافه طلبيهای استکبار جهانی.
کفر يعنی خالی شدن حوزه های علميه از وجود علامه طباطبائيها و علامه جعفريها و مطهری ها و بهشتيها و مفتحها و باهنر ها و پُر نشدن جای آنها طی سی و سه سال ازگذشت انقلاب
کفر يعنی اَنگ نجس زدن به امام امت توسط روحانیون بی شعور و مرتجع حوزه در هنگامی که ايشان درس فلسفه را در حوزه علمیه قم تدریس می نمودند
کفر يعنی جلوگيری علامه طباطبائی در خصوص مباحثه با هانری کربن و جلوگيری از تحرير و تحقيق ايشان به مناسبت مقابله با فرهنگ مارکسيستی و صدور دستور قطع جلسات و ارشادات و تحريرات ايشان و تعطيلی کار ايشان , توسط صاحب منصبان دینی
کفر يعنی جلوگيری از کار تحقيقی علامه طباطبائی در خصوص تحقيق و بررسی , پيرامون صحت و سقم احاديثِ کتاب بحار الانوار توسط حوزه و بزرگان دين و راکد ماندن این بررسی بسیار مهم در خصوص احادیث جهت شفافیت و اصلاح اشکالات موجودِ آن
کفر يعنی عدم توانائی حوزه و دانشگاه در پيشبرد اهداف انقلاب در خصوص بازگشت به خويش و بازيابی هنجارها و تعادلها و بدست آوردن ماهيت اهورائی انسانی و اصلاح تفکرات نسل جديد.
کفر يعنی تابلو کردن سهميه فرزندان شهدا و ايثارگران و عدم نمايش سهميه فرزندان اساتيدِدانشگاهها در برخورداری از سهمیه آزمون دانشگاهها و ساير سهميه های احتمالی که ما نمی دانيم
کفر يعنی تشويق جامعه به سرگرمی , جهت فرو نشاندن ناهنجاريهای ناشی از سوء مديريتها و فراموشی رانتخواريهای آقا زاده ها حتی به قيمت حذف معيارهای ارزشی
کفر يعنی الگو قرار دادن بیشتر و هزينه کردن و اسراف و افزايش مصرف هر چه بيشتر به بهانه ی افزايش توليد و اشتغال زائی و پر کردن ساعات و برنامه های سيما با تبلیغات مکرر
کفر يعنی القاء و يکسان قرار دادن يادآوری رشادتهای رزمندگان با افسردگی جامعه
کفر يعنی سالی يکی دو بار يآداوری از فرهنگ ايثار
کفر يعنی خواستن هدايت به غير از هدايت الهی
کفر يعنی استعانت از غير پروردگار
کفر يعنی اشتهای پدر برای خوردن گوشتهای غذا و بی توجهی به نياز بچه ها و عدم عدالت در تقسيم امکانات خانواده
کفر يعنی هدايت بيراهه والدين نسبت به فرزندان
کفر يعنی استفاده والدين از فيلمهای مستهجن و تشويق فرزندان به انحرافهايی که بعدها دردسرساز والدين می شوند
کفر يعنی عدم رعايت اخلاق و رفتار مناسب توسط والدين و فرزندان و بالعکس
کفر يعنی استفاده حداکثری امکانات توسط بزرگترهای خانواده و دادن حداقلی امکانات به کوچکترها
کفر يعنی ملاک قرار دادن تجمع مال و منفعت های شخصی به جای تحقق آرمانهای ارزشی مثل گذشت و نوعدوستی و ايثار و همدلی در خانواده و جامعه
کفر يعنی بی قيدی فرزندان در حيطه اخلاقی و رفتاری با پدر و مادر و جامعه
کفر يعنی يکه تازی فرزند در تحقق خواسته های خود بدون توجه به شرايط حاکم در خانواده
کفر يعنی ادامه مسير انحرافی و غير ارزشی پدر و مادر و زمینه سازی برای نفس عماره
کفر يعنی عدم احترام گزاردن فرزندان نسبت به پدر و مادر
کفر يعنی خلاف مسير آب حرکت کردن و خلاف مسير فطرت عمل کردن فرزندان در خانواده و جامعه
کفر يعنی هماهنگی با مرداب و لذت جوئی از بوی تعفن فضاهای غير اخلاقی درنسل جوان
کفر یعنی استقرار پدر سالاری یا زن سالاری یا فرزند سالاری به جای عقل گرایی مبتنی بر احساس و شناخت گرایی مبتنی بر مشورت
کفر يعنی ايجاد بستر آلوده و زمينه سازیِ ترويج ابتذال برای سرپوش گذاردن به ناتوانائی های مديريتی و تشکيل چايخانه ها و غارهای سنتی و آزادی نسل در انتخاب و قبول هجوم اميال نفس و توسعه ناهنجاری ها در اجتماع
کفر يعنی من راضی تو راضی گور پدر قاضی
کفر يعنی اميد واری به ( وجود ) زمان توبه و آمرزش خواهی در نسل جوان
کفر يعنی بی توجهی به اصالت فرهنگی و مفاهيم اعتقادی و بينش الهی
کفر يعنی حرکت در پس رويها و هم صدائی با ضد ارزشهای موجود
کفر يعنی اثباتِ وجاهتِ تفاوتهایِ ارزشیِ موجود با ارزشهای جاری دهه ی اول انقلاب و توجيه ضد ارزشها در شرايط موجود
کفر يعنی احساس ارجحيت و مقبوليت نسل تحصيلکرده در مقايسه با قشر کم سواد
کفر يعنی احساس برتری فرزندان نسبت به والدين و عدم پذيرش ديدگاههای مطلوب پدر و مادر
کفر يعنی عدم رعايت شئونات ارزشی پدر و مادرِ مومن توسط فرزندان بی اعتقاد يا کم اعتقاد
کفر يعنی حضور آگاهانه و يا ناآگاهانه در حزب شيطان
کفر يعنی داشتن ظاهری مغاير با باطن
کفر احساس شادی کردن و از طبقه ای به طبقه ی ديگر اجتماعی جهش کردن , بدون توجه به آرزوهای مردم طبقه ی محروم و چپاول اندوخته های محرومين
کفر يعنی عادت مسئولين به زيستن انگلی و استفاده از اعتماد مردم و سوء استفاده از منابع بيت المال با توجيه لياقت فردی و با استناد به آية شريفة: هذا من فضل ربی….
کفر یعنی تبليغ مصرف گرایی
کفر یعنی احساس آنچه را دارم و کسب کرده ام براساس توانایی خودم بوده است و نداشتن هیچگونه تعهد اخلاقی و رفتاری نسبت به آنان که به هر دلیل نتوانسته اند آنگونه که باید , باشند
کفر يعنی تغيير اتاقها و سالن ها و صندليهای مديران و مسئولين از آن وضع عادی به اين وضع اشرافی از محل بیت المال محرومین , به بهانه ی حفظ شئونات مدیر مسلمان
کفر يعنی تغيير يافتن ذائقه ی صاحب منصبان و مديران ارشد از شرايط ساده زيستی به وضع ناهنجار و لجام گسیختة کنونی
کفر يعنی فراموشی حوائج مردم پابرهنه به بهانه ی توسعه ی اقتصادی
کفر يعنی سکوت مراجع و بزرگان دین در قبال ترويج و توسعه ی فرهنگ فساد و مشخص بودن شکاف طبقاتی و اکتفا نمودنشان به اثبات وجود خداوند و برگزاری جلسات درس
کفر يعنی اثبات خداوند برای کسانی که با خون و پوستشان خدا را حس و عمل کرده اند
کفر يعنی فراموشی لزوم تحقق عدالت و تبلیغ سودجویی و تکاثر ثروت
کفر يعنی توضيحات مبلغين اعزامی به روستاهای محروم در خصوص لزوم پرداخت خمس و زکات , آن هم به کسانی که چهره و بدن تکيده شان , حکايت از سالها محروميت دارد حال آنکه برخی از مبلغين روحانی ( کزارش در سیما ) توجهی به حداقل سی کيلو اضافه وزن خود نسبت به کسری سی کيلو وزن روستائی فقير ندارد و تصوير اين گوينده و آن شنونده از سيما پخش می گردد و هيچ رابطه ی منطقی در پرداخت خمس و زکات بین این روحانی ( چاق ) و آن مدیون ( لاغر ) دريافت نمی شود
کفر يعنی بی توجهی به زمین گیر شدن رزمنده ای که روزی آرزو داشت بتواند مجروحی را به درمانگاه صحرائی برساند
کفر يعنی بی توجهی مسئولين به بسيجيان و فراموشی فرمايش امام در خصوص رزمندگان و ايجاد رفاه نسبی برای آنان
کفر يعنی فراموشی جانبازان و درمانشان , ديدارشان و حرفهایشان و خواسته هایشان
کفر يعنی قدردانی صدا و سيما از بی قدرها و هديه دادن سکه های بيت المال به مروجان ابتذال و توسعه دهندگانِ فرهنگِ فساد و تاریکی
کفر يعنی چسباندن مدال افتخار بر سينه ی خانواده شهدا و بی توجهی به ارزشهای شهدا
کفر يعنی عدم رضایت رزمنده و جانباز و خانواده شهيد از روند فرهنگی و اقتصادی
کفر يعنی سی و سه سال از انقلاب گذشتن و عدم اعدام مفسدين اقتصادی بر اساس وسعت ناهنجاریهای ناشی از بی عدالتی و پولشویی آقا زاده ها و وجود حاشية امن برای آنها و بی توجهی به آثار مخرب عملکرد مفسدان اقتصادی در افزايش آمارِ شکافِ طبقاتی و بزهکار شدن فرزندانِ خانواده های ضعيف و بی توجهی در عدم ايجاد حداقل دريافتی برای همة خانواده ها و فراموشی فرمايش امام علی ع ( من لا معاش له , فمن لا معاد له ) و تنها بسنده کردن به جريمه ها و حبسهای زود گذر و عدم تنظيم قوانين محکم و قابل قبول در جامعه در خصوص دزدان بزرگ بیت المال و ضرب و شتم آفتابه دزد ها و جلوگیری از برملا شدن حرفها و چهره جنایتکاران اقتصادی و زورگیر ها.
کفر يعنی جری شدن دزدان بيت المال با آگاهی از نبود قوانين سخت و افزايش خواسته های غير الهی مفسدين اقتصادی تا اعداد و ارقام نجومی.. سه هزار ميليارد تومان
کفر يعنی آزاد نمودن قاچاقچی که يکبار 100 کيلو ترياک و بار دوم 150 کيلو ترياک حمل و توزيع کرد و از زندان آزاد شد تا مرحله ای که در برنامه ی شوک و واقعه ای که در کرمانشاه اتفاق افتاد و در اثر دزدی همین قاچاقچی از بانک که منجر به کشته شدن چند نفر در تهران و کرمانشاه شد و او ( قاتل ) با اعتراف به اينکه قبلا دو بار دستگير شده است و مسلما هر بار نيز با رشادتها و جانفشانی و حتی شهادت نيروی انتظامی همراه بوده؛ و هر بار به مددِ قوه عدليه توانسته از زندان رهايي يابد و به جای اينکه زودتر به دَرَک واصل شود آزاد می شود , بديهی است که هيچ کس به دنبال آن قاضی رشوه گير و يا بی سواد و يا احمق نمی رود تا ببيند چرا اين افراد که نظايرشان کم نيست؛ چرا و چگونه با وجود 100 کيلو و بار دوم 150 کيلو حمل و توزیع ترياک از زندان رأی آزادی می گيرند تا برای چندمين بار چند نفر ديگر را بکشد و پول بيت المال را تصاحب کند و مسئولی نيست تا پی گير قاضی مفسد شود و جواب فرزندان و مادران و همسران شهدای نيروی انتظامی و مردم عادی را بدهد آيا با زير پوشش قرار دادن مقتولين در سلک شهدا قضيه تمام می شود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کفر يعنی آزاد کردن مفسدان اقتصادی و ايجاد فضای امن در جامعه و حتی در زندان برای راحتی آنها به بهانه ی رحمت و رئفت اسلامی و نوشخوار بيشتر آنها , با دريافت وثيقه های مالی آنهم از مالی که بطور قانونی از جيب مردم دزديده اند ( قصابان پروانه دار )
کفر يعنی قطع کردن دست ژان والژان برای دزدی نانی که زندگی فقيرانه اش را می گذراند و آزادی گُرگان و روباهان و چپاولگران بيت المال برای تجاوز به حريم مردمِ محروم به بهانه ی حفظ آبروی مسلمان و شطرنجی کردن چهره ی منفورشان
کفر يعنی به جای بحث و بررسی کردن پيرامون تنظيم قوانين لازم جهت قطع يَد مفسدان در همه ی ابعاد ,تشکيل جلسات و خوردن کيکها و سانديسها و شرکت در سميناهارها و همايشها و چيده شدن چندين نوع غذای ايرانی و فرنگی از جيب مستضعفينی که آرزوی يک زندگی ساده را دارند و عده ای از آنها اين آرزو را به گور برده اند
کفر يعنی چاپ تراکتهای تبليغاتی و بالا بردن سطح و عطش مصرف گرائی در جامعه و فوت کردن دود کاغذهای گلاسه ی سوخته به چشمهای نیازمند محرومين
کفر يعنی ساختن تفريح گاهها و چشم اندازها و ساختن پارکهای آبی و پارکهای آب و آتش برای مرفحین بی درد ؛ از بيت المال محرومينی که در طب نياز خود و فرزندانشان می سوزند و به آنها اعتنائی نمی شود
کفر يعنی بی توجهی مسئولين به علتهای مهاجرت روستائيان که به دليل عدم توجه مسئولين محلی و نمايندگان منتخبشان در شوراها صورت می پذيرد و به جای ساختن و عمران روستاها به انعقاد قراردادها با دنيزليها و گورويج ها و کيروشها و دهها مربی داخلی و خارجی بي سواد و بی لیاقت (با نتايج نامطلوب) اقدام می نمايند و وقيحانه در سيمای جمهوری پخش میکنند و ابائی از اعلام اين کج انديشيهای ضد ارزشی در کشور ندارند و اضمحلال فرهنگی حاکم که دراثر بی مهری مسئولين به مردم بوده است بسترهای تهاجم فرهنگی را دوچندان کرده است و هر روز به بالا رفتن مبلغ قرار دادهای فوتباليستها افزوده می شود و آنان با صرف اين مبالغ حرام به توسعه فساد و فحشائشان ادامه داده و هيچ کسی نيست که از منافع محرومين دفاع کند و فرياد وا اسلاما سَر دهد و متاسفانه در حوزه ها به اثبات وجود خدا می پردازند حال آنکه ايمان مردم پابرهنه بسیار محکم و وجود خدا و ائمه اطهار را کاملا درک کرده اند و از بزرگان دين توقع حرفهای کاربردی و موثر دارند و تأکيد آنها را جهت حفظ منافع و مصالح ملی خواستارند
کفر يعنی ضعف آزمايشگاههای دانشگاههای معتبری چون دانشگاه شريف و نارضايتی دانشجويان و خدا خدا کردنشان برای فرار از ايران و آرزوی دستيابی به امکانات علمی و صحت رفتار از سوی مسئولين دانشگاههای خارج از کشور.
کفر يعنی کمک مسئولين دانشگاهها به فرار مغزها در اثر عدم رعايت موازين حقوقی و اخلاقی بر اساس رفتارها و موضعگیریهای غلط .
کفر يعنی تبليغ دين به دينداران و رهاکردن بی دينان به حال خود برای حفظ مصلحت نه برای حفظ حقيقت.
کفر يعنی نمايش تاريکی و صدای اسارت : يعنی گسترش تصاوير آلودگی در اذهان پاک نسلی که شانه هايش می بايست در زير بار مسئوليتهای مانده بر دوشش تنومند می شد ولی با تنظيم بلندگوهای استعماری و با پخش صدای اسارت جسم , از گلوگاه نَفسِ لُجام گسيخته به اضمحلالِ نسل امروز ما که توسط عمله های استحماری و استبدادی و استثماری و استعماری صورت پذيرفته , مساعدت شده است.
کفر يعنی نمايشهايي که زمينه ساز بستر برگشت ناپذيری برای بالندگی يک ملت را بر پرده های آلوده و صحنه های برهنگی و خود فروشی , به نمايش نسل امروز ما گذارده است و صاحب منصبان حوزه و دانشگاه تنها نام يک ادعا را به يدک می کشند و علاقه مندي شان به دنيا ,آنها را از سعادت گفتن يک ” آخ ” محروم کرده است.
امروز جامعة ما از هر روز ديگر , به تئو ريهای شريعتي ها و مطهری ها تشنه تراست.
امروز به نظر کمونيستها رسيدم که مذهب مخدر جامعه است…. بله مذهب اشرافيتی و مذهب مصلحتی و مذهب تبعيض و مذهب توسعة فحشاء و فقر…؛ اما مذهب امام درکنار تئوريهای مطهری ها و شريعتی ها هرگز مخدر نيستند چنانچه بيداری اسلامی جهان؛ مديون و مرهون تلاش پايه گذاران انقلاب بوده و هست و نه عملکرد واپس گرايانة امروز مسئولين فرهنگی و اعتقادی و دانشگاهی و اقتصادی ما.
افسوس که انقلابهای رهايي بخش همواره فرزندان راستينش را می بلعد تا نهال انديشه با خونِ گرم و سرخ فرزندانِ راستين انقلاب آبياری شود .
به ياد شهيد محمود بام افکن و سالگرد شهادت 20/1/61
بسم رب الشهداء

کفر يعنی بالا و پايين بردن پدران و مادران سالخورده ی شهيدان از پله های پل عابر پياده بر روی اتوبان ايستگاه شاهد بهشت زهرا به منظور ديدار فرزندان شهيدشان که ما هر چه داريم از ايثار آنها داريم – آن هم به تعداد 32+32+32+32+28 = 156 پله فقط در يک بار( رفتن به سر مزار شهيد و برگشتن از مزار ) و اگر هفته ای يک بار و در ماه چهار بار و در سال 12*4= 48 بار برای ديدار لاله ها در سال رفته باشند و در طی سی و سه سال يعنی 33 *48 *156 = 247104 دويست و چهل و هفت هزار و يکصد و چهار پله و در مجموع؛ پدر و مادرشهيد ( والدين پير و خسته و دل شکسته) 247104*2= 494208 پله نوردی را در طول سی وسه سال طی کرده اند و اين عدد را می توان در تعداد شهدای به خون خفته در بهشت زهرا ضرب کرد البته به شرطی که همه ی والدين شهدا از ايستگاه شاهد به ديدار شهيدشان رفته باشند و ايستگاه شاهد از سی و سه سال قبل ساخته شده باشد ولی واضح است که در آینده عمر ايستگاه شاهد به سی و سه سال خواهد رسيد و با اين برنامه ريزی دقيق و عام المنفعه تا سی و سه سال تمام نشود مسلما همه ی والدين شهدا به رحمت ایزدی خواهند رسيد و ديگر مشکلی هم اگر بوده , خود به خود حل خواهد شد و خيال مسولين ذيربط راحت و آسوده خواهد شد .
کفر يعنی زمينه سازی چهارصدو نودو چهار هزارو دويست و هشت بار پله نوردی برای ديدار والدين يک شهيددرپوشش توجه به خانواده های شهدا و ارزشگذاری بر ارزشهای شهيد و اين رقم بزرگ پله نوردی به ارقام پله نوردی های خواهران و برادران و دوستان و همرزمان و اقوام شهيد اگر اضافه کنيم و در کنار اين بی توجهی مسئولان در طی سی وسه سال تجهيزبرج ميلاد ها و افزايش امکانات آن مکانها و توجه به پذيرائيهای با کلاس آن محلها را با سادگی زندگی خانواده های شهدا و با زندگی در مهمانپذيرهای شانديزها و پديده های شگفت امروز (بعد از امام) مقايسه کنيم کاملا پی خواهيم برد که ما می توانيم ادعا کنيم به تحقق اهداف اسلام و امام که دائم جنگ فقر و غنا را گوشزد می کردند رسيده ايم و اگر از همين لحظه دست بر روی دست بگذاريم ديگر هيچ مشکلی برای حل آن نداريم و توانسته ايم آرمانهای امام را محقق ساخته و به کل جهان صادر کنيم.
امروز برای ديدار با شهيدان و همرزمان شهيدم , محمود بام افکن و محمد مرتجی و مادر مرحومه ام به بهشت زهرا رفتم و با توجه به مشکلات و دردهای ناشی ازخدمت سربازیم در رستة مهمات , که از پنجه هايم و مچ هايم و زا نوهايم و کمرم به اضافة پله های مترو در گلشهر و متروی ترمينال و متروی شاهد حدود دويست پله را در نورديدم و با حال نزار و درد فراوان و خستگی بسيار و از همه مهمتر نارضايتی از اين همه بی توجهی , به خانه برگشتم.
من به سهم خودم که همه دردهايم ناشی از جابجائی مهمات زمان جنگ است و با مراجعه به يازده پزشک متخصص ارتوپد که طی سالهای 64 به بعد و با بزرگتر شدنم دردهايم نيز بزرگتر شد و به گفته سه متخصص ارتوپد مبنی بر نشست ستون فقرات و ايجاد تنگی کانل ستون فقرات به دليل مدت طولانی و سنگینی بیش از حد حمل مهمات جنگ نصيبم شده است _ (اين مهم با انجام ام آر ای حاصل شده) _ از تمامی مسئولان خائن و يا نفهم به پيشگاه خالق هستی شکايت کرده و همانند خداوند که قوم ظالم را لعنت می کند و اين لعنتها در آيات قران و در سوره های: بقره (2): آيه 159 ( ان الذين…) و آل عمران (3): آيه 87 ( اولئک..) آل عمران (3): آيه 88 ( خلدين…) و نساء (4): آيه 47 ( يايهاالذين…) نساء (4): آيه 52 ( اولئک…) نساء (4): آيه 118 ( لعنةالله…) مائده (5): آيه 13 ( فبما…) مائده (5): آيه 60 ( قل…) و احزاب (33): آيه 57 ( ان الذين…) محمد (47): آيه 23 ( اولئک..)فتح (48): آيه 6 ( و يعذب…)
ذکر شده است؛ من نيز آنان را لعنت ابدی کرده ام , باشد که پوستشان را با مس گداخته بسوزانند و دوباره بر تن ننگينشان پوستی برای سوزاندن مجدد ساخته شود و از چرک و خون حميم و درخت زقوم نصيبشان کنند , انشاءالله.
کفر يعنی اختصاص ارز دولتی به وارد کنندگان وسائل موسيقی و لوازم آرایشی و عدم تخصيص ارز دولتی کافی به واردکنندگان دارو و وسائل پزشکی.
کفر يعنی برابری سهميه يارانه محرومين با سهميه يارانه ثروتمندان و مرفهين
کفر يعنی عدم توانائی دستگاه حاکمه در برخورد قاطع با ثبت نام قشر مرفه جامعه در برخورداری از يارانه
کفر يعنی عوض شدن طبقه منتقدين به صاحب منصبان مرفه
کفر يعنی پاگذاردن بر منافع محرومين و بر روی صندليهای مجلس و دولت تکيه زدن
کفر يعنی توجيه وضع موجود به بهانه تشخيص مصلحت و داشتن بصيرت
کفر يعنی فراموشی مفاهيم نهج البلاغه و فراموشی فقرا و مداحی برای علی ع و اولادش
کفر يعنی سکوت همه ما مخصوصا خواص در انتقاد از روند کجيهای فرهنگی و اقتصادی
کفر يعنی برگزاری کلاسهای درس و بحث برای اثبات وجود خداوند بدون توجه به خلق الله و مردم
( قل اعوذوا برب الناس – ملک الناس – اله الناس )
کفريعنی عدم توانائی درقبال زياده خواهی مفسدان اقتصادی و کاسبان رسمی پروانه دار
کفر يعنی وسيعتر شدن خلعهای قانونی برای مقابله با ناهنجاريهای اقتصادی و فرهنگی و تشکيل جلسات سخنرانی سران سه قوه و قرائت انشاء بزرگان قوا برای ثبت در تاريخ
کفر يعنی بيان هر روزِ سران و مسئولين سه قوه مبنی بر لزوم توجه به مشکلات معيشتی مردم و عدم نتيجه و تنگتر شدن گلوگاه زيستی مردم خصوصا محرومين
کفر يعنی عدم تکميل و تصويب لايحه ايثارگران توسط نمايندگان مردم در مجلس و اذعان نمايندگان به تضييع حقوق ايثارگران خصوصا جانبازان در مصاحبه نماينده در رسانه ملی:
( مربوط به تبصره 2 ماده 39 لايحة ايثارگران – همشهری – 19/ 12 / 91 ) پس ازگذشت 33 سال از انقلاب
کفر يعنی انجام هزينه های ميلياردی چراغانی معابر و ميدانها به مميمنت نيمه شعبان و عدم توجه مسئولين به لزوم استقرار پله برقی به جای پله های پلهای عابرين پياده و بی توجهی مدیران به ناتوانی بزرگسالان
کفر یعنی عدم توجه به مشکلات عديده مردم در خصوص دردهای مفصلی و بيماريهای ارتوپدی و جايگزين نکردن پله برقی به جای شربت و شيرينی و خوردنیهای بی اساس و عدم توجه به سلامت جامعه و سرگرم کردن مردمِ نيازمند به جای حل مشکلات اساسی و عديده آنها.
کفر یعنی خوردن شربت امام حسین ع و ریختن هزاران لیوان آلوده در معابر و بی توجهی به افزودن زحمات رفته گران و مشغول کردن جوانان به برپائی دکه های قهوه خانه ای بیشمار به نام عزاداری و تهی بودن مفهوم انقلاب امام حسین ع در این مکانها
کفر يعنی گنگی روحانی نماها و مدعیان و مسولین بی معرفت و مغرض که از شنيدن نجوای مسکن نشينان مهرغافلند و زحمات دولت نهم و دهم را نادیده می گیرند
کفر يعنی وحدت کانديداهای رياست جمهوری در اپيدمی سکوتشان در خصوص نام نبردن از دانه درشتها و آقازاده ها و اختلاس کنندگان از بيت المالِ محرومين و بايکوت موضوع دزدی ازجامعه ی پابرهنه ها وعدم اعلام الزام در قطع دستهای خائنين در برنامه های آتی
کفر يعنی همه ی مشکلات اقتصادی مردم را به گردن تحريمها انداختن و دور کردن اذهان مردم از وجود دزدان قسم خورده داخلی و گدايان ديروز و متمولين امروز و شطرنجی کردن کاسبان رسمی پروانه دار و قصا بان پروار.
کفر يعنی تلاش برای به فراموشی سپردن احتکارگران و کم فروشان و گران فروشان داخلی در برنامه های صدا و سيما و پاکسازی ذهن مردم از فاجعه ی بدتر از تحريم
کفر يعنی تنگ شدن لحظه ای معيشت محرومين و وسعت بخشيدن به تکاثر ثروت و قدرت متمولين
کفر يعنی در صف بهم فشرده مترو حضور نداشتن وعدم حضور حتی يکی از مراجع و يا يک روحانیِ صاحب منسب و يا يک تاجر و کاسبان و قصابان رسمی پروانه دار و آقازاده هايشان در صفوف بهم فشرده مترو و ندیدن ازدحام مردم تا حد خفگی و له شدن آنها
کفر يعنی پرشدن استخر های آب شيرين و کمبود آب چاههای کشاورزان و زارعين و تشنگی هزاران زمین مزروعی روستاها و روستائی
کفر یعنی عدم تمهیدات مسولین در خصوص تحلیل منابع آبی و به باد رفتن حداقل سرمایه کشاورزان و خشکی زمینها و پوچ شدن هستی ونیستی ضعیفان به قیمت شنا کردن شهریها در استخرهای شخصی و عمومی برای حفظ تندرستیشان و کسب طراوت
کفر يعنی ارزشگذاری بر ضد ارزشهای امام راحل
کفر يعنی نبود نان در سفره نيازمندانِ کميته امداد و نبود دارو برای معلولان و جانبازان و خريد نان خامه ای برای شکمهای بزرگ ثروتمندان و برگزاری جشنها و همايشها در تالارهای برج ميلاد و صرف بستنی های نقره فام 400 هزار تومانی
کفر يعنی فراموشی بوی گندمِ کشاورزان يعنی فراموشیِ جشنِ دلتنگیِ محرومين يعنی گم شدنِ نگاههای بيماران در صف تقاضای دارويعنی فراموشیِ خستگیِ پدری که به فرزندش قول ميوه داده است يعنی فراموشیِ دردِ پاهای پدری که مسئولین مملکتی او را با دستهای خالی رها کرده اند
کفر يعنی زير پوشش مصلحت قرار دادن ليست وام گيرندگان و بدهکاران ميلياردی و بخشش جریمه های دیر کرد آنها و پاک کردن اذهان از معوقه هايي که میتواند تمام خرابيهای حاصل از عملکرد قصابان پروار و کاسبان رسمی پروانه دار را اصلاح کند
کفر يعنی تخطئه زحمات و تلاشهاي دولت نهم و دهم که بارها رهبری به آن اذعان نموده اند و کانديداهای رياست جمهوری در دوره یازدهم برای اخذ رای اکثريتی به ارزشهای متعالی و زحمات ایشان می تازد تا مخالفين نظام را برای دستیابی به رای بیشتر به خود متوجه کند
کفر يعنی وحدت کانديداهای يازدهمين دوره رياست جمهوری در اپيدمی سکوتشان و عدم ذکر نام دانه درشتها و آقازاده ها و عدم بيان لزوم مبارزه و برخورد قاطع با اختلاسگران و دزدان بيت المال
کفر یعنی هماهنگی کاندیداهای یازدهمین دوره ریاست جمهوری در خصوص خراب کردن زحمات و تلاش گروهی که اکثریت مردم و محرومین از آنان راضی هستند
کفر يعنی همه مشکلات معيشتی را به گردن تحريم انداختن و پنهان کردن دزديهای کاسبان رسمی و قصابان پروانه دار
کفر يعنی به تنگی کشيده شدن معيشت مردم محروم و ناديده گرفتن تکاثر ثروت تجار.
کفر يعنی تهيه ضريح به ارزش ميلياردها تومان و فرستادن اموال بيت المال از خانة مردم و از جيب مردم محروم به کشورعراق که خيانت آنها به انقلاب و اسلام و کشور آشکار است و پُر کردن خزانه کشوری که در لباس دوست تا کنون پوست ما را کنده است و بی توجهی مسولين کشور در تمامی سطوح مديريتی به کمبودهای کاملا بديهی جانبازان دفاع مقدس و حتی نداشتن اکسيژن برای تنفس جانبازان و رها کردنشان در بيغوله ها و اسراف در همايشها و برجهای مختلف و ساير مهمانيها و ادعای کمک به نيازمندان و توجه به ولی نعمتهای دفاع مقدس و عموم مردم
کفر یعنی سکوت بزرگان دین در خصوص اسراف میلیونها کیلو گندم در ايام نوروز
کفر یعنی عبادت شبانة پدر و مادری که برای زیارت و یا تفریح به ویلا و یا مکان مقدس رفته اندوبا ایجاد تنهائی و ایجاد فضای امن به نفسانیات فرزندشان مجال جولان میدهند
کفر یعنی غفلت از مسئولیتهای مانده بر دوش و دوری از عاطفه ودوری از دیگر اندیشی
کفر یعنی چشم پوشی از ناعدالتی و به تعویق افتادن اجرای عدالت
کفر یعنی فراموشی نگاههای منتظر و احساس راحتی خیال و ندیدن سقوط ارزشها
کفر یعنی ندیدن وارد کنندگان صدها تُن روغن غیر خوراکی و غیر بهداشتی پالم توسط کاسبان رسمی و تجار پروانه دار و قصابان پروار و خائن و تزریق آن به بخش سلامت جامعه و همراه کردن این ماده مضر در رزق مردم در طی سالهای سال و فرستادن مردم به بیمارستانهای شلوغ و گران و ایجاد دردسرهای پزشکی و ایجاد کبدها و کلیه های چرب و قلب و عروق بسته شده و زمینه سازان سکته های قلبی و مغزی .
کفر یعنی ورود و مخلوط نمودن روغن غیر خوراکی پالم در لبنیات کارخانجات و شیرینی فروشیها توسط زیاده خواهان و سکوت وزرای بهداشت علی رغم ادعایشان در خصوص ایجاد امنیت غذایی برای مردم
کفر یعنی اثبات تداخل نمودن مواد سمی و غیر اصولی( روغن پالم ) با ارزاق مردم و سکوت قوه قضاییه در صدور حکم مجرمیت این قصابان پروار و کاسبان رسمی پروانه دار و عدم محاکمة این از خدا بیخبران
کفر یعنی سکوت آنان که می دانستند از داخل کردن روغن پالم به مواد غذایی چه فجایعی و چه زیانهای غیر قابل جبران برای مردم پیش می آید و دم بر نیاوردند
کفر یعنی تشویق مردم به زیاد نمودن نسل , بدون در نظر گرفتن معضلات کنونی اعم از مشکلات مسکن – ارزاق سالم – عدالت در دریافتها و پرداختها – معضلات ترافیکی و تجمع در متروها – و تورم موجود – و انواع و اقسام گرانیها و معضلات فرهنگی و اقتصادی از جمله فقر و اعتیاد و بی بندوباری و بزهکاریها و ……………………
کفر یعنی فراموشی فرمایشات امام خمینی
کفر یعنی سکوت ولی نعمتان و بزرگان دین در قبال به مخاطره افتادن سلامت مردم
کفر یعنی به گِل نشستن سدهای آبِ کشور در دولت تدبیر و امید ( دولت یازدهم ) و جدی نگرفتن هشدارهای سالهای خشکسالی توسط مسئولین و وزراء هیئت دولت و نیاندیشیدن تدبیر لازم از زمان بدست گیری زمام اجرائی کشور توسط دولت یازدهم
کفر یعنی خاطی شمرده نشدن واردکنندگان و تزریق کنندگان سم پالم به چرخة رزق مردم و محکوم نشدن این قصابان پروار و کاسبان رسمی پروانه دار توسط قوة قضائیه
کفر یعنی جهش و پرش لحظه ای قیمتهای ارزاق مردم و سایر اقلام مورد نیاز به توسط آقازاده ها و وارد کنندگان کالاها و هرج و مرج روزافزون در فضای اقتصادی جامعه و ادعای دولتمردان تدبیر و امید و اعتدال به کنترل نمودن قیمتها و تورم و حتی رکود .
کفر یعنی به سُخره گرفتن و در بوق و کرنا کردن سفرهای استانی دولت نهم و دهم و اعلام تحمیلِ هزینه های این سفرها بر مردم و زیر سوال بردن این اقدام شایسته از دولت نهم و دهم ( احمدی نژاد ) و ادامة همین عملکرد توسط دولت یازدهم
کفر یعنی انتقاد از عملکرد دولت نهم و دهم توسط دولت یازدهم و طرفدارانش در رسانه ها قبل از انتخابات مبنی براشکال در ایجاد رابطه اقتصادیِ ایران با کشور ونزوئلا و دقیقا انجام همین عملکرد توسط دولت یازدهم ( دولت تدبیر و اعتدال )
کفر یعنی تشنه ماندن عباسهای جبهه ها در پشت دیوارهای شیشه ای آژانس های مسافرتیِ فارغ از درک و شعور در روزگارِ ما
کفر یعنی ساخت و پاختِ مُجرم ( دزد ) با مَحرَم ( قاضی )
کفر یعنی پایه گذاری ستونهای بی مِهری بر استخوان شکستة شاهدانِ گمنام
کفر يعنی تکخوانی زنان در منظر نامحرمان در (جشن) روز عرفه و سکوت علماء اسلام
کفر یعنی هزینه کردن از بیت المال مردم در سیما و افزایش تعداد کانالها به بهانة توسعه و دائما نمایش فیلمهای کم محتوی و حتی ناهنجار ساز از این کانال به اون کانال و سر گرم کردن مردم به تغییرات لحظه ای مُد ( مُد در پوشش و مُد در تزریق مواد به صورت )
کفر یعنی تلاش سیما برای توسعه و نشر بی بند و باری اقتصادی و ترویج مصرف گرائی و افزایش تبلیغات سرسام آور به بهانة فروش تولیدات داخلی و استخدامهای بی رویه جهت بکار گماری افراد در کانالهای تکراری ایجاد شده و در یافت حق تبلیغات از مروجین مصرف گرائی و نتیجتاً خارج شدن پول آن تبلیغات از جیب مردم توسط تولید کنندگان با افزایش لحظه ای قیمتهای کالاهایشان
کفر فقط نماز نخواندن نيست به نماز عمل نکردن است : ارايت الذی يکذب بالدين
کفر یعنی محدود کردنِ امرِبه معروف در قالب حجاب زنان و نهی نکردن احتکار و گرانفروشی و نهی نکردن ِعدم برقراری عدالت اقتصادی در جامعه و فراموشی قسط و نهی نکردن تکاثر ثروتِ خداوندان زر و زور و تزویر و عدم تأدیب خاطیان به حقوق محرومین و رشد فزایندة اختلاسها
کفر یعنی بی توجهی به محرومیتهای عشایر و ناهنجاریهای گریبانگیرشان و نمایش زجرکشیدن عشایر در گذران زندگی و نادیده گرفتن جنگ آنان با دست خالی در برابر مشکلات عدیده و قلمداد کردن تلاش بی نتیجه شان به عنوان علاقة آنان به اینگونه زندگی سخت و طاقت فرسا از صدا و سیما و به جای تقلیل و تحلیلِ ناهنجاریهای زیستی آنان تقدیر از هنر پیشه ها و انعقاد قراردادهای میلیاردی با فوتبالیستها و مربیانشان و فراموشی محرومیت عشایر
کفر یعنی علی (ع ) را طافته ای جدا بافته معرفی کردن و اعلام عدم توانائی پیروان علی برای علی وار شدن و علی وار بودن و علی وار ماندن و علی وار فکر کردن و علی وار زیستن به جهت صدور مجوز های توسعة اشرافیگری و برقراری زندگیهای فرعونی و قارونی و مباح دانستن و شرعی بودن تکاثر ثروت و قدرت و بروز فقر و فحشاء در جامعه
کفر یعنی توجه خاص بزرگان دین به احکام دین و کم رنگ دیدن اهداف دین (عدالت )
کفر یعنی فراموشی تبعیض و تفاوتهای ناروا در جامعه
کفر یعنی عدم توجه به بازارها و معاملات آنها
کفر یعنی عدم توجه لازم و کافی به معیشت و اقتصاد مردم
کفر یعنی عدم توجه به روند روبه افزایش اسراف و اتراف مسئولین و صاحبان زر و زور
کفر یعنی ناپدید نشدنِ آثار فقر و رابطه سازی و رابطه بازیها
کفر یعنی دیده نشدن إن الله یأمربالعدل و لیقوم الناس بالقسط در جامعه
کفر یعنی بی توجهی به توسعة تفکر غلط مشکل , مشکل شماست نه من و فراموشی حدیث کلکم راع و کلکم مسئول – همه نسبت به یکدیگر مسئولیم
کفر یعنی آزادی زبان و قلم در خصوص تطبیق همة عملکردهای موجود با موازین اسلامی و نتیجة آن زیر سوال رفتن مفاهیم اسلامی در اذهان مردم
کفر یعنی فراموشی دو اصل اساسی مکتب اسلام یعنی فراموشی نماز و عدالت اجتماعی
کفر یعنی فراموشی فرمایش امام علی که از قول پیامبر اکرم می فرمود : جامعه ای که در آن حقدارانِ فاقدِ قدرت نتوانند حق خود را با کمال قدرت از زورمندان بگیرند آن جامعه , جامعة اسلامی نیست .
کفر یعنی اجتهاد را فقط در حیطة احکام دانستن و نه در حیطة اهدافِ دین دانستن
کفر یعنی عدم توجه به جایگاه مهم اجتهاد به معنایِ عامل جامعه سازی
کفر یعنی فراموشی موضع انبیائی یعنی قرار نگرفتن در کنارِ فقرا و مستمندان
کفر یعنی فراموشی دو قشر جامعه 1- ظالم 2- مظلوم و عدم برنامه ریزی جهت تعدیل
کفر یعنی فراموشی ان لا یقادروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم
نه ستم ستمگران را برتابد و نه محرومیت محرومان را .
کفر یعنی فراموشی حدیث امام صادق ع : ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم
اگر عدالت در کار باشد فقیری یافت نمی شود
کفر یعنی فراموشی حدیث امام حسن عسگری ع : أغنیاوهم یسرقون زادالفقراء
توانگران امکانات رفاهی و زیستی فقیران را می دزدند
کفر یعنی فراموشی حدیث پیامبر اکرم ص :لولا الخبز ما صلینا و لا صمنا
اگر نان نباشد نه می توانیم نماز بخوانیم و نه می توانیم روزه بگیریم
کفر یعنی فراموشی حدیث پیامبر اکرم ص :
إن الله جعل ارزاق الفقراء فی اموال الاغنیاء فإن جاعوا و عروا فبذنب الاغنیاء
خدا روزی تهیدستان را در اموال ثروتمندان قرار داده است و اگر کسی گرسنه و برهنه بماند به سبب گناه ثروتمندان است .
کفر یعنی فراموشی حدیث امام علی ع : ما جاع فقیر الا بما منع غنی
فقیری گرسنه نمی ماند مگر به سبب آنکه ثروتمندی حق او را نمی دهد
کفر یعنی فراموشی حدیث امام جعفر صادق ع
إن الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لا جاعوا و لا عروا الا بذنوب الاغنیاء
مردم , تنگدست و نیازمند و گرسنه و برهنه نمی شوند , مگر بسبب گناه ثروتمندان
کفر یعنی فراموشی حدیث امام علی ع :هلک خزان الاموال و هم احیاء
مال اندوزان اگر چه به ظاهر زنده اند , هلاک شده اند
کفر یعنی فراموشی آیات الهی نساء 4 – 10
ان الذین یأکلون اموال الیتامی ظلماً انما فی بطونهم ناراً و سیصلون سعیرا
کسانی که اموال یتیمان را به نا حق می خورند , آتش در شکمهای خود می ریزند .
کفر یعنی فراموشی حدیث امام علی ع
و ما أخذالله علی العلماء أن لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم
خداوند از علماء پیمان گرفته است که در برابر سیرخواریِ ستمگر و گرسنگیِ ستمکش سکوت نکنند
کفر یعنی فراموشی حدیث پیامبر ص :
خصلتان لیس فوقهما من الشر شیء الشرک بالله والنصر لعبادالله
دو خصلت است که بالاتراز آنها شری نیست , شرک ورزیدن و زیان رساندن به بندگان
کفر یعنی فراموشی حدیث امام باقر ع:
أول قطره من دم الشهید کفاره لذنوبه الا الدین فإن کفارته قضاوه
نخستین قطره از خون شهید کفارة گناهان او است مگر بدهی او که باید پرداخت شود
کفر یعنی فراموشی حدیث امام کاظم ع :
أن أهل الارض لمرحومون ما تحابوا و أدوا الامانه و عملوا بالحق
اهل زمین زمانی که با هم دوست و مهربان باشند و امانت را باز پس دهند مورد رحمتند
کفر یعنی فراموشی حدیث امام علی ع : و لم أجعلها دوله بین الاغنیاء
اموال را در انحصار ثروتمندان قرار ندادم
کفر یعنی فراموشی حدیث امام رضا ع به مامون و رد صلاحیت دولت او :
و جعل الاموال دوله بین الاغنیاء
ای مامون در حکوکت تو اموال را در انحصار اغنیاء قرار داده ای و این خلاف اسلام است
کفر یعنی در زیر پرچمِ انگلیس , شیعة علی بودن و عَلَمِ امام حسین را برداشتن
کفر یعنی مداحی اهل بیت با الفاظ زشت و قبیح و با حرکات دون ارزشی
کفر یعنی مداحی به سبک شیعة انگلیسی و بیان کلمات بی محتوی و اربده کشیدنها
کفر یعنی مستحبات را به واجب ترجیح دادن
کفر یعنی حضور شیطان در مراسم عزاداری و حذف مفاهیم ناب اسلامی
کفر یعنی مدح علی و حسین گفتن و پول بی حد از صاحب عزا گرفتن
کفر یعنی تبلیغ دین و دریافت وجوه میلیونی برای باندبازی و خودنمائی مداحان کاسب
کفر یعنی صدور مجوز به نااهلان عرصة مدیحه سرایی و مولودی ها
کفر یعنی سکوت مسئولین فرهنگی در هجمة تحریفات عاشورا توسط مداحان قلابی
کفر یعنی عدم برخورد به موقع قوه قهریه با مداحان ظاهرالصلاحِ بی هویت
کفر یعنی نجس دانستن بزرگانی چون امام خمینی و علامه طباطبائی آنهم توسط عده ای از علماء و طلاب حوزه ها در زمانِ حضور امام و پس از آن مارک التقاط به شریعتی زدن و کافر دانستن و ساواکی دانستن ایشان و امروز وارونه جلوه دادن سخنرانیهای استاد دکتر رحیم پور ازغدی و تخطئة این استاد ارزشمند وادامة سیر اسلام آمریکائی.
کفر یعنی بد معرفی کردنِ معصومین در اذهان مردم و آنچنان آسمانی جلوه دادنشان که هر پیروی عمل کردن به سیرة آنان را غیر قابل انجام تصور کند و وقتی بزرگان دین طوری معصومین را معرفی می کنند که آنها از نورند و فرا انسانی هستند , مسلماً ما نمیتوانیم خود را عامل به دستوراتشان بدانیم زیرا آنان با تعریفهائی که درباره شان شده مافوق انسانها هستند و در این صورت همة ما می گوییم – ما که نمی توانیم مثل آنها باشیم , آنها چیز دیگری بودند – و همین برداشت غلط از معرفی غلط , باعث آن شده که آنان را طافته ای جدا بافته بدانیم و جرأت همسویی با سیرة آنها را نداشته باشیم و این عدم توانائی را مجوزی برای خطا های خود بدانیم و بگوییم انسان جایز الخطاست و هر لحظه به خطاهایمان بیفزاییم . پس پیرو چه باشیم ؟ پیرو که باشیم ؟ نه مانند آنها هستیم ( چون گفته شده آنها از نورند ) و نه می توانیم عمل آنگونه که آنها داشتند , داشته باشیم . سوال : وقتی الگوهای ما از جنس ما نیستند و فرا انسانیند , ما چگونه می توانیم پیرو و شیعه آنها باشیم ؟ پس با فرا انسانی خواندن معصومین از آنها دفاعی کرده ایم که از هر حمله ای بدتر است . چه بهتر بود که بجای تبلیغ مافوق انسان بودنشان به تشریح ابعاد انسانی ( نه مافوق انسان, بلکه انسان مافوق) – اخلاقی – معرفتی – عقیدتی – و سایر برجستگیهای انسانی معصومین علیه السلام میپرداختیم و می پرداختند تا جامعه بطور عملی در مسیر و سیرة آن عزیزان و بزرگان و الگوهای بشری قرار گیرد . زیرا با تعاریف مافوق انسانی از معصومین , جامعه به اهداف متعالیش نرسیده و شاهد دور شدنِ جامعه از معیارهای ارزشی در همة ابعاد هستیم ( رجوع شود به رشد آمارهای بزهکاری – زورگیری – طلاق – دزدی – فحشاو منکرات – اختلاسها – مصرف مواد مخدر – اعتیاد همه گیر – اپیدمی ابتذال در جوانان – افزایش بی رویه لوازم آرایشی ……. ) و جالبتر اینکه در بارة معصوم ( امام حسین علیه السلام ) شعر می سراییم ( محتشم کاشانی – این کشتة فتاده به هامون حسین توست , این صید دست و پا زده در خون حسین توست ) شاعر , امام حسین (ع) را از آسمان و نورانیت به پایین می کشد و تبدیلش می کند به صیدی اسیر و کشته به دست صیاد و ما صدها سال این نوحه را می خوانیم و این جمله را که بی ادبی و توهین بزرگ به امامِ معصوم است را تکرار می کنیم و هدف مداحان فقط اشک گرفتن از مستمعین شده و نه اینکه ابعاد شخصیتی امام حسین ع را بگویند و به جای آنکه پیام هل من ناصراً ینصرنی امام حسین را درک کنیم و عمل کنیم و آبروی امام باشیم , در جستجوی آب برای او هستیم و آن مبارزه عظیم راکوچک می کنیم و متعاقب آن می گویند اگر به اندازه بال مگس اشک بریزیم موجب دوری از عذاب خدا می شویم و چه مثالِ زشتی برای آن امام بکار میبرند .
کفر یعنی تهدید و توهین به دکتر رحیم پور ازغدی تئورسین امروز اسلام ناب محمدی
کفر یعنی فراموشی حدیث امام حسین (ع) تحف العقول : 171
ای مردم از آیات خدا پند بگیرید : آنجا که فرمود – از ستمگران پیرامون خود اعمال زشت و تبهکاری می دیدید و برای قطع نشدن سهمیه ای که برایتان می رسید و ترس از برخورد و درگیری , نهی از منکر نکردید , در صورتی که خدا می گوید از مردم نترسید و فقط از من ( و از کوتاهی در انجام وظایف خود در برابر من ) بترسید .
و خداوند فرموده امر به معروف و نهی از منکر کنید زیرا این امر دعوت به اسلام است و با جلوگیری از ستمها و با مخالفت با ستمگران و تقسیم کردن سودها و غنیمتها و گرفتن زکات و صدقات از آنجا که باید گرفته شود و به آنجا که باید داده شود , عمل نکردید و شما کارهای خدا و دین و احکام و اهداف دین را به دست ستمگران واگذاشتید تا ستمگران قوی تر شدند و به توسعة فساد پرداختند و در امیال و شهواتشان غرق شدند و گریز شما از مرگ و شیفتگی شما به زندگی کوتاه دنیا , ستمگران را بر شما مسلط کرد و چنان شد که ناتوانان به چنگالهای ستمگران اسیر شدند تا برخی به بندگی ناگزیر و برخی بیچاره و ندار ماندند .
کفر یعنی فراموشی حدیث پیامبر ص :
عبادت ده جزء است و نه جزء آن کسب روزی حلال است ( قابل توجه تولید کنندگان و تُجار و توزیع کنندگان و فروشندگان و احتکارگران و اختلاس کنندگان و کم فروشان و کاسبانِ رسمی پروانه دار و قصابانِ پروار که تا امروز خون مردم را مکیده اند ) .
کفر یعنی بی توجهی قوه قضائیه به جرائم بی حد متجاوزان به زندگی و سرنوشت مردم ایران در طی دهه های گذشته تا حال و جریحتر شدن مفسدان اقتصادی و بی توجهی علماء و بزرگان دین به تکاثر ثروتهای باد آورده از بیت المال مسلمین و طولانی شدن تحقق عدالت در اجرایِ احکامِ اشدِ مجازاتِ کاسبان رسمی پروانه دار و قصابانِ پروار و به طول کشیده شدن اجرای عدالت در خصوص پروندة سه هزار میلیاردی و متعاقب آن رو شدن پرونده های مفاسد اقتصادی در بیمه و جدید ترین آنها پرونده اختلاس 12 هزار میلیاردی توسط بانکهایی که حتی مردم از آشنا شدن با نامِ بدهکارانِ بزرگ بانگی محرومند و هر روز در فضای رئفت اسلامی (آنهم برای دزدانِ پروانه دار) , مورد جدیدی می رود روی موارد دیگر و این مردمِ محروم و ستم کشیده ایرانند که چوب بی توجهی قوه عدلیه را خورده و می خورند و همة مسئولین فقط به بیان کلمة باید اکتفا کرده اند
کفر یعنی دور کردن ذهن جامعه از خیانت قارونها ( طاغوت مالی ) و هامانها ( طاغوت فرهنگی ( روحانی نماهای انگلیسی و آمریکائیِ مدافعِ منافعِ ثروتمندان ) درجامعة امروز
کفر یعنی محدود جلوه دادنِ طاغوت در بُدِ سیاسی وتمرکز بخشیدنِ ذهنِ جامعه به طاغوت سیاسی و حکومتی و حذف طاغوتِ مالی (قارونها ) و طاغوتِ فرهنگی ( هامانها) از اذهانِ مردمِ جامعه
کفر یعنی بی توجهی علماء و بزرگانِ دین در خصوصِ مکیده شدنِ خون محرومین توسط کاسبان و تجارِ رسمی پروانه دار و قصابانِ پروار در جامعه امروز ما
کفر یعنی خواندن آیات و روایات اهل بیت در گوش مهدی هاشمی رفسنجانی (بدتر از دزد) توسط پدرش , هنگام رفتن این مجرم به زندان اوین .
کفر یعنی ساخته شدن کتاب نهج البلاغه با طلا و بازدید آن توسط فرزند آیه الله جنتی وزیر ارشاد دردولت روحانی و ندیدن فقر حاکم و نشناختن علی ع توسط مسولین کشور
کفر یعنی سکوتِ علماء دین در انبوه بزهکاریهای ناشی از بی توجهی به تکاثر ثروت
کفر یعنی ندیدنِ بزرگانِ عالمی چون محمد رضا حکیمی و متروک ماندنِ کتاب الحیاه
کفر یعنی گماردن افراد غیر آگاه و غیر مسئول و غیر مرتبط و ناآشنا در پست ریاست بنیاد شهید و ایثارگران در طی سالهای انقلاب و عدم بکارگیری پاسداران جان برکف در این سمت که خود تمامی لحظات عمرشان ایثارگر بوده اند و نتیجه آن بی توجهی طولانی به دردها و زخمهای ایثارگران بوده و هست
کفر یعنی پاک کردنِ ذهن جامعه از وجود بی حدِ طاغوتهای قارونی و هامانی و فرعونی
آیا بر فقاهت اسلامی واجب نیست که در برابر غنای وافر و غنای تکاثری که منجر به بروزِ فقر و گرسنگی و برهنگی عده ای شده است , موضع قاطعی اتخاذ کند ؟
آیا بر حکومت اسلامی واجب نیست که حقوق محرومین و ناتوانان را از مترفانِ و ثروت اندوزانِ بی حیاء و بی هویت باز پس گیرد ؟
آیا دین اجازه می دهد که این فریادهای حق طلبی که به منظورِ تجسم بخشیدن به عدالت قرآنی است , با اتهامی واهی در گلو خفه شود ؟
آیا با این حجم از بی عدالتی به فقرا و تکاثر ثروت و اتراف و اسرافها می توان ادعای برقراری حکومت اسلامی داشته باشیم ؟ و خود را شیعه ی پیامبر و علی و ائمه بدانیم ؟
کفر یعنی آمیزش و مراوده و معاشرت فاضلان دینی و علماء با متکاثران و چپاولگران بیت المال و ندیدن آنها در سلک خون آشامی و مترفین
کفر یعنی انحصاری کردن واردات چادر مشکی دردست آقا زاده ها و بزرگانِ وابسته و توسعه ی واردات و خروج میلیاردها دلار برای واردات چادرمشکی و بی توجهی به کارخانجات داخلی در تولید چادر های غیرمشکی و عدم حمایت از تولیدات داخلی و عدم تبلیغ بزرگان دین در خصوص عدم لزوم شرعی در استفاده از چادر های مشکی و عدم ضرورت استفاده خانمها از چادر مشکی وارداتی و تشویق استفاده از چادر های رنگی و جلوگیری از خروج اعتبارات کشور و به تعطیلی کشیده شدن کارخانجات ایرانی
آيا کفر مفهومی است که عالِم ؛ عالمانه به آن عمل نمی کند ؛ يا گناهی است که گناهکار ندانسته عمل می کند ؟ در اين حالت عالم و جاهل حکم مشابه دارند و مُجرم هستند و اگر جاهل به دليل ناآگاهی , خاطی شده است ؛ عالِم علی رغم آگاهي و دانشش خطا کرده است و به نظر من عالِم جُرمش بيشتر از جاهل است و تعزيرش بايد بزرگتر از جاهل صورت پذيرد زيرا جاهل ممکن است به دلایل غير ارادی یا ندانسته و فقر فرهنگی و فقراقتصادی و فقراعتقادی خطا کند ولی عالِم با علم و آگاهی , از انجام حق سر باز زده است .

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا