🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مهمان کشی – عبیدلله زیاد و مسلم ابن عقیل

(ثبت: 268515) فروردین 9, 1403 
مهمان کشی – عبیدلله زیاد و مسلم ابن عقیل

مقاله چهارم
مهمان کشی – اشتباه بزرگی که توجيه می کنيم !
هانی – عبیدالله – مسلم ابن عقيل ع
اشتباه مُسلِم و ايجاد زمينه شکستِ حرکتِ توحيدیِ امام حسين (ع)

برای قبول توجيه عملکرد مسلم ابن عقيل (س ) لازم ا ست به بررسی فضای حاکم بر کوفه و عملکرد عبيدلله , حاکم کوفه بپردازيم و با افکار و عقايد و رفتار او آشنا شويم و طی کالبد شکافی رفتاری و عقيدتی عبيدلله , آنگاه به مفهوم مجهول تصميم سفير امام حسين (ع) يعنی مسلم پی خواهيم برد.
بيان موضوع مهمان کشی , رنگ آميزی نا شيا نه و يک ا شتباه با پيامدهای جانسوز و بازی با حقيقت است که معمولا در فرهنگ ما ايرا نيان برای توجيه عملکرد بد يک فرد صورت می پذيرد , و نه تنها آن حقيقت را مسخ می کند بلکه درست تصميم گرفتن را از ذهنها می ربايد و قدرت تحليل را سلب
می کند.
نمايش به اين صورت بود که مسلم در خواب به عبيدا لله حمله ور می شود و او را با شمشير نا کار می کند و عبيدا لله در هنگام قبض روح می گويد: تو مهمان کشی کردی و اين موضوع در تاريخ ثبت خواهد شد و اين خواب , مسلم را از اجرای تصميمش منصرف می نمايد .
در اين رابطه چندين سوال به ذهنم رسيد که بيان می کنم شايد پاسخی برای آن دريافت کنم.
به اين منظور به طرح چند سوال می پردازم و با دقت در جوابها و سوا لها شايد به اشتباه مسلم و يا به صحت کار نافرجامش آگاه شويم.
قبل از هر نتيجه گيری ضمن پوزش از محضر آن شهيد والا مقام از خالق هستی در رابطه با بررسی موضوع فوق طلب بخشش می کنم و نيتی جز بيان نظرات محدود خودم برای روشن شدن مفهوم برخورد مسلم با عبيدلله و دريافت آگاهی ندارم.
شخصيت نظامی و عملکرد فاسد آل بنی اميه و آل مروان و قبل از آن آل ابوسفيان؛ بر هيچ مسلمان مومن و پيرو مرام علی عليه السلام پوشيده نیست و نيات پليد حاکمان جور طی ساليان متمادی بر امام علی و فرزندانش و شیفتگان ولایت روشن و بديهی بوده ا ست.
تضاد عقيدتی ميان پيامبر گرامی و امام علی و امام حسن و امام حسين از يک طرف و حاميان و حاکمان جور از طرف ديگر کاملا مشخص بود و امام حسين (ع) به دليل انحراف کامل حاکمان پليد زمان خود از مسير ا سلام محمدی و برای اعلام برا ئت از آنان ؛ حج را نيمه تمام گذارد و با اهل بيتش مسير خود را تغيير داد و به همگان ثابت کرد اگر حاکم , فاسد و ظالم باشد ای مسلمان چه به نماز ايستاده باشی و چه به شراب نشسته باشی هر دو يکی ست ( شریعتی )
عبيدلله ابن زياد از طرفداران سر سخت دستگاه ظلمه بود و برای تعقيب و شکست امام؛ بدستور يزيد به کوفه لشکر کشيد و به هدف اضمحلال هستة ا نقلاب ( در کوفه ) ماموريت کشتن امام را از يزيد ملعون دريافت کرده بود و با بستن دستمال سبز علوی بر چهره منفور خود و نظاميانش و برای استحمار مردم کوفه و بررسی بيشتر در خصوص ميزان علاقه مندی مردم به امام و علويون به صورت عوامفريبانه و به قصد ايجاد رعب و وحشت در دل مشتاقان امام حسين وارد کوفه شد و با ورودش به کوفه , علاقه مندی و استقبال از امام را شاهد بود و به علاقة پیروان امام آگاه شد و احساس خطر کرد و با برداشتن پارچه سبز علويون از چهره خود , ترس و وحشت را به استقبال کنندگان حاکم کرد و اولين ضربه را به شکل گيری نهضت امام برای مقابله با دستگاه جور, وارد کرد.
می خواهيم با توجه به نيت خبيث عبيدلله و سوابق مبارزاتی او با خاندان عصمت و طهارت و آگاهی از قصاوت و دنياپرستی او و حُب جاه و مقام پرستی ا و ؛ به بررسی تصميم مسلم مبنی بر عدم حمله به عبيدلله در منزل هانی بپردازيم.
به همين منظور سوالات خود را مطرح می کنم و شايد به اين نتيجه برسيم که تغييردر تصميم و عدم اجرای آن تصميم را با جمله پردازی توجيه نکنيم زيرا عملکرد مسلم (در خانة هانی) برای نهضت امام شکست بسيار بزرگی به همراه داشت.

طرح چند سوال :
1 ) آگاهی مسلم و پيروان امام در کوفه ازديدگاهها و عملکرد و شخصيت عبيدالله ابن زياد در طول چند سال قبل از واقعه کربلا و در طول آن چگونه بود ؟
2 ) آگاهی مسلم و پيروان امام از ا هداف آتی عبيدالله پس از ورود به کوفه چه بود ؟
3 ) آگاهی مسلم و پيروان امام از ضرب و شتم و شکنجة طرفداران جبهة توحيدی توسط عبيدالله و حاميانش چگونه بود ؟
4 ) آگاهی مسلم و پيروان امام از خوش خدمتی های عبيدالله به معاويه و يزيد برای دستيابی به منا صب بالاتر حکومتی چگونه بود ؟
5 ) آگاهی مسلم و پيروان امام از دلايل ارتقاء شغلی عبيدالله تا فرمانداری نظامی کوفه به جهت محو حرکت توحيدی امام و پيروانش چگونه بود ؟
6 ) آيا پس از ورود عبيدالله و يارانش به کوفه و برداشتن پارچة سبز از چهره , وحشت عجيبی بر مردم آن سامان وارد نشد ؟ و آيا اين عملکرد عوامفريبانه منجر به ترس و دو دلی و حتی کناره گيری عدة قابل شماری از طرفداران امام نشد ؟
7 ) آيا با چهره پردازي و اينگونه ورود عبيدالله به کوفه و برداشتن دستمال از چهره , متوجه تعداد و نام طرفداران امام نشد ؟
8 ) هوش و ذکاوت منفی عبیدالله زبانزد خاص و عام بود و توانست خيلی قويتر از سايرين به مقابلة با حرکت توحيدی امام برخيزد و توسط يزيد انتخاب شود؛ آيا اين آگاهی در مسلم نبود ؟
9 ) آيا ابوسفيان و معاويه و مروان و يزيد و عبيدالله و طرفدارانشان عوامل توقف و کندی حرکت توحيدی در طول ظهوراسلام و پيامبر اکرم نبودند ؟ و آيا شخصيت عبيدالله با دريافت منصب حکومت کوفه و ماموريت خاص او برای از بين بردن انقلاب امام بر مسلم پوشيده بود ؟
10 ) آيا قرآن نمی فرمايد: هر کجا کفار و مشرکين را يافتيد به قتل برسانيد ؟ و نمی گويد: و قاتلوا هم حتی لا تکونوا فتنه ؟ آيا فتنه عبيدالله که فردی صاحب منصب و از سوی يزيد ماموريت قطع نهال تجديد حيات اسلام علوی را داشت نمی بايست غائله اش در منزل هانی و به فتوای هانی و با اعدام انقلابی عبيدالله صورت می گرفت ؟ تا نهال مکتب علوی جان گيرد و بزرگترين خبيث و عامل اضمحلال قيام امام از بين برود ؟ و همة اين مسائل مهم با بيان کلمة مهمان کشی بايد ناديده گرفته می شد ؟ و آنهمه زحمات طاقت فرسای امام و خانواده اش و دوستدارانش با يک بی توجهی مسلم و تعبير شخصی او بايد نا کام می شد ؟ و بدتر از آن , و آیندگان , رد وظيفة شرعی و عقيدتی و اخلاقی که توسط مسلم صورت پذيرفت را به نام انسانيت بگذاريم و بگوييم اگر کثيفترين فرد را می کشت؛ مهمان کشی کرده بود و خلاف اخلاق بود و نفهميم که با عدم تحقق فرمايش هانی به عنوان ولی نعمت و صحابة بزرگ پیامبر و ولی فقیه زمانِ مسلم ؛ هزاران جنايت غير قابل جبران و حتک حرمت به ساحت امام و اهل بيتش واقع شد و حتی نهال انقلاب امام حسين در نطفه توسط مديريت اين جرثمة فساد خشکيد و همة عدالتخواهان با نا اميدی , زير سيطرة بنی اميه و زبيريان و بنی عباس سالها شکنجه شدند و ما دلمان خوش ا ست که سگ کشی ( مهمان کشی ) نکرديم و بديهی است که نافرمانی مسلم موجب عقب ماندگی مفاهيم الهی و تخطئة حقايق علوی برای صدها سال شد و ما دلمان خوش ا ست که مسلم مهمان کشی نکرده ا ست ؟ اگر این توجیه را بپذیریم آیا به ولی امری هانی جفا نکرده ایم ؟ و آیا نمی توانیم بگوییم درایت و عقلانیت و حکم شرعی هانی توسط مسلم نادیده گرفته شده ا ست ؟
11 ) آيا دستور ها نی مبنی بر کشتن عبيدالله توسط مسلم , خلاف شرع و اخلاق بود که ما امروز تمرد مسلم را کاری شايسته می دانيم ؟
12) آيا آنان که در برابر حق و عدالت و تسليم در برابر خدا , ايستادگی می کنند ( عبيدالله ) کافر و مشرک نبودند ؟ و آیا مخالفت با دیدگاههای امام حسین ع , مخالفت با دستور صریح پیامبر نبود ؟ و آیا نمی بایست مخالف دیدگاه امام را به فتوای هانی که بزرگترین سردار مبارزه با یزیدیان بود , کُشت و شر بالاترین مقام حکومتی یزید را از صحنة روزگار برچید ؟
13 ) آيا هانی در آگاهی از علوم دينی بر مسلم ا فضل نبود ؟
14) آيا هانی بزرگتر و آينده نگرتر از مسلم نبود ؟
15) آيا عبيدالله مهمان ناخوانده هانی بود يا مسلم ؟
16) آيا دستور از جانب هانی مبنی بر کمين کردن مسلم و به قتل رساندن عبيدالله نبود
17) آيا خانه خانة هانی بود يا خانة مسلم ؟و آیا مهمان ناخوانده مهمان هانی بود یا مسلم
18 ) آيا انحراف از معيار ارزشهای مبتنی بر اصول عقيدتی و ارزشهای مکتب توحيدیِ پيامبر که به توسط افراد با نفوذی چون عبيدالله صورت گرفته بود دليل کافی برای کشتن عبيدالله نبود ؟ و کدام فرصت برای وقاتلوهم لا تکون فتنه بهتر از لحظة ورود خود خواهانة عبيدالله به خانة هانی بود ؟
19 ) آيا هانی که از وجود عبيدالله متنفر بود و می دانست آمده تا ریشة حرکت توحیدی را به آب برساند ؛ دعوتنامه برای عبيدالله فرستاد تا او به مهمانی هانی بيايد ؟ و عبیدالله به فرض محال , می توانست مهمان هانی باشد ؟
20) آيا عبيدالله برای بررسی اوضاع جبهة مخالف يزيد , وقيحا نه به خانة هانی آن هم با سلاح و محافظ وارد نشد تا بتوا ند از نزديک اوضاع را بسنجد و ضربات مؤثرتری را به طرفداران امام وارد کند و در هنگامی که هانی با قرار قبلی اش با مسلم بن عقيل؛ آب خوا ست تا مسلم در بهترين زمان به سرکرده حکومت امويان حمله کند و دائم طلب آب می کرد تا مسلم از پشت پرده بيايد و وجود منحوس عبيدالله را از ميان بردارد؛ چرا مسلم از عهد خود با ولی زمانش سرباز زد و شد آنچه نبايد می شد و هانی را در همان حال دستگير کردند و بردند و با پرتابش از پشت بامِ مرتفع ترين ساختمان او را به شهادت رساندند و مرگ هانی تزلزل بيشتری در اراده طرفداران علويون برای ادامه مبارزه ايجاد نمود و پراکندگی علويون و احساس ترسشان از حکومت مستبد بيشتر نشد ؟
21 ) آيا عبيدالله سرباز ارشد و زمينه ساز حکومت کفر و عامل شکست جریان عدا لت خواهی نبود ؟
22 ) آيا عبيدالله بدون ساز و برگ نظامی و بدون محافظ به خانه هانی آمده بود ؟
23 ) آيا عبيدالله برای بيعت گرفتن از هانی و سرکوب قيام امام حسين به خانه هانی نيامده بود ؟
24 ) اگر عبيدالله بدون چهره پردازی و بستن پارچه سبز به صورتش به کوفه می آمد , مردم مورد شناسائی عبيدلله و سربازانش قرار نمی گرفتند و جرأت بيشتری برای مبارزه پيدا نمی کردند ؟ و مبارزین خود را نشان نمی دادند و پنهان می شدند اما او برای میزان سنجش علاقه مندی و شناسائی طرفداران امام حسین (ع) ترفند چهره پردازی زد .
25 ) آيا وحشتی که با ديدن سپاهيان عبيدالله به مردم کوفه وارد شد منجر نشد تا عده زيادی از همراهی کردن با انقلاب صرف نظر کنند و از تعداد طرفداران قيام کم نشد
26 ) آيا مسلم نمی دانست که با نيروهای بيشمار عبيدالله دستگير و کشته خواهد شد و مرگش بدين صورت بی اثر و بی فايده خواهد بود و حتی منجر به ترس طرفداران حرکت توحیدی و نا اميدی علويون را به همراه خواهد داشت ؟
27 ) آيا جريحتر شدن لشکر کفر و نفاق و شرک؛ شامل شمر و عمربن سعد و عبيدالله به علت کشته شدن سرداران اسلام از جمله ها نی و از يک طرف ترس روز افزون طرفداران و علويون نبود ؟
28 ) آيا واقعة کربلا با کشته شدن عبيدالله به عقب نمی افتاد و يا از بين نمی رفت و امام و علويون با قدرت بيشتر تا تحقق حکومت توحيدی؛ کار را دنبال نمی کردند؟
29 ) آيا دوستداران امام؛ اميدوارانه تر مبارزه را تا آمدن امام ادامه نمی دادند و با کشته شدن بالاترين فرد حکومتی و بالاترين فرد نظامیِ دشمن , روشنی اميد به جامعة توحيدی و در حال انقلاب هديه نمی شد ؟
30 ) آيا با کشته شدن عبيدالله , لشکر کفر و نفاق و شرک می توانستند با آن گستره و آن قساوت به انجام جنايات در کربلا بپردازند ؟ و با کشته شدن عبیدالله خلاء بزرگی در لشگر کفر پدیدار نمی شد؟
31 ) آيا ترفندها و برنامه ريزيهای عبيدالله نبود که افرادی چون شمر و عمربن سعد و سايرين را دور خود جمع کرد و با وعده و وعيدها آنان را به سرکوب قيام امام ترغيب کرد ؟
32 )آيا شخصيت سيٌاس و منحرف عبيدلله بر کسی پوشيده بود که بر مسلم پوشيده باشد ؟
33 ) آيا با نبود شخصی چون عبيدالله , جبهة کفر تضعيف نمی شد ؟
34 ) آيا عبيدالله پس از ورود ناجوانمردانه اش به کوفه و پوشيدن لباس امام حسين ع و سخنرانيش در مسجد کوفه و تهديد هواداران و دوستداران امام؛ ميثم تمار را به بند نکشيد و با ضربة پا به صورت ميثم نزد و او را مجروح و به سياهچال نينداخت و سپس او را زبان نبريد و بر دروازه شهر ميخکوب نکرد ؟
35 ) پس گذشته چگونه و در چه زمانی , چراغ راه آيندة ما مسلمانان خواهد شد ؟
36 ) دوری از ساده ا نديشی , چه زمانی , حماقت را از زندگی ما خواهد برد ؟
نتيجه:
@ عبيدالله ابن زياد يک مهمان نبود
حاکمی بود ظالم که ظلمش بر همگان طی سالها مشخص شده بود و بر اساس اين سنگدلی و قساوت از جانب يزيد به حکومت و فرمانروائی کل سپاه در شهر کوفه گمارده شد و به هدف اضمحلال حرکت توحيدی امام حسين ( ع ) و برای ايجاد رعب و وحشت در دل کوفيانی که هزاران نامه جهت دعوت امام داده بودند و با چهره پردازی توانست همة چهره های انقلابی را شناسائی کند و طرفداران امام با ديدن صورت واقعی عبیدالله و نظامیانش , بدون پارچه های سبز , چنان وحشت کردند که جبهة متحد علويون و دوستداران امام برای دوری از ضرب و شتم عبيدالله و سربازانش به ا نزوا کشيده شدند و به حداقل رسيدند .
او آوازه داشت و نوکری خود را به دستگاه امويان ثابت کرده بود و در دستگاه بنی اميه هر کس که بيشتر ظالم و بيشتر فاسد بود به مراتب و مناصب بالاتر می رسيد و او اينچنين بود و وقتی يزيد قصد امام را برای رفتن به کوفه فهميد شايسته ترين فرماندة خود يعنی عبيدالله را برای مقابله با امام به کوفه روانه کرد زيرا از خصوصيات اين ملعون آگاه بود.
@ عبيدالله ابن زياد يک مهمان نبود
او برای بازرسی و کسب خبر و اطلاعات ( از جبهة علويون آن هم از بزرگ علويون و طرفدار و صحابة پيامبر و علی و حسن و دوستدار قيام امام حسين ) جهت شکست ستون حمايت کننده از قيام امام وارد خانة هانی شد و خباثت او بر هيچ فردی نا معلوم نبود و او با سلاح و قداره و محافظانش و بدون دعوت هانی؛ وارد خانة هانی شد.
@ عبيدالله ابن زياد يک مهمان نبود
قرآن می فرمايد: ای کسانی که ايمان آورده ايد با کسانی که ارزشهای الهی و توحيدی را به تمسخر می گيرند دوستی نکنيد حتی اگر خويشاوند و يا از فرزندان شما باشند پس هانی چگونه می توانست با عبيدالله دوستی کند و او را به خانه اش دعوت نمايد ؟
پس او نه مهمان بود و نه يک دوست , او از دشمنان خداوند و ظالم بر مردم محروم بود نه چيز ديگر.
@ عبيدالله ابن زياد يک مهمان نبود
که با کشتنش گفته شود مهمان کشی کردند
او تقويت کننده و ا ستمرار بخش نيات پليد آل بنی ا ميه بود
او از طرفداران حکومت يزيدی و بزرگترين سردار سپاه کفر و الحاد بود
گوشت و پوستش از حرام شکل گرفته بود و ا بتذال اعمال و تفکرات و ظالم بودنش , برهانی که صحابة پيامبر بود و بر هيچ کس دیگر پوشيده نبود؛ و هانی که در آن حال ولی فقیه حرکت توحیدی در کوفه بود با علم به شخصيتعبیدالله آگاهی از نیت او ؛ دستور کشتن او را به مسلم داد.
آيا هانی با همة درايتش؛ عملی غير از ا سلام ا نجام می دهد که مسلم رد دستور کرد و ما خوشحال باشيم که مسلم مهمان کشی نکرد
آيا هانی از شئونات مهمانداری آگاه نبود که اين دستور فقهی را صادرکرد ؟
@ عبيدالله ابن زياد يک مهمان نبود
او سالها با ارزشهای توحيدی پيامبر و علی و اولادش حسن و حسين (ع) جنگيده بود و دسترنج و پاداش های خوبی نصيب خود کرده بود و با درايت و هوش سرشارش به عقب ماندگی و عدم تحقق ارزشها ی توحيدی کمک کرده بود.
صرف نظر کردن مسلم از به قتل رساندن عبيدالله علاوه بر ايجاد رعب و وحشت در دل علويون و از هم پاشيدگی دوستداران امام – به شکست نهضت امام منجر شد و عبيدالله با طرحها و تلاشهايش به قلع و قمع و جنگ با انتقام گيرندگان واز جمله مختار و توا بين ا قدام کرد و با توجه به موضوع ا هم و فی الاهم و عواقب زنده ماندن عبيدالله با آنهمه خباثت؛ شايسته و لازم بود تا کشته شود و انقلاب امام در صحرای سوزان با شهادت ايشان و يارانش و اسارت زنان و کودکان از ميان نرود و انقلاب توحیدی سالها به تعویق نیفتد .
@ در بررسی عملکرد مجاهدين انقلاب اسلامی که به رهبری شهيد نواب صفوی و همکاری و جانفشانی شهيدان: بخارائی – هرندی – امانی – و ذوالقدر انجام پذيرفت , ترور پايه گذاران الحاد و بی دينی؛ با فتوی و حکم مرجع دينی در آن زمان صورت پذيرفت و هرگز مريدان مکتب توحيدی رد حکم و دستور عالم دينی نکردند و حکم شرعی اجراء شد و خائنين به بيت المال و ارزشهای الهی ضرب و شتم شدند و به سزای اعمالشان رسيدند.
ولی مُسلم؛ حکم شرعی صادر شده توسط فقيه و رهبر سياسی جامعة اسلامی کوفه را ترک کرد
و بهانه اش عدم علاقه او به مهمان کشی بود در حالی که منزل؛ منزل هانی بود و دعوتنامه ای از سوی هانی برای عبيدالله فرستاده نشده بود و هانی که صاحبخانه بود با توجه به تمام جوانب قضيه , تصميم به کشتن عبيدالله گرفته بود و بهترين موقعيت برای اين اقدام را ورود خود سرا نه عبيدالله به خانه اش دا نست و ا گر در هنگام هماهنگی هانی با مسلم؛ مسلم کشتن عبيدالله را نمی پذيرفت مسلماً هانی , فرد ديگری از پيروان امام حسين را برای کشتن عبيدالله دعوت می کرد و با ضربه کاری بر عبيدالله , جبهة کفر دچار شکست و اضمحلال بزرگی می شد.
نهايتا اگر کشته شدن عبيدالله بدست مسلم , يک عمل ناجوانمردانه تلقی می شد و نامردی به حساب می آمد؛ مسلما نامردی در برابر خونخوارترين حامی حکومت ظلم بود و کارامد ترين فرد دستگاه يزيدی با انجام اين عمل به سزای اعمال فجيع و ناجوانمردانه اش می رسيد و ستون حکومت فاسد يزيد شکسته می شد و نور اميد در جبهه حق روشن و دودستگی و تزلزل بزرگی بر جبهه کفر حاکم می شد و اين گونه نمی شد که مرگ مسلم و هانی بی نتيجه بماند و رعب و وحشت در ميان دوستداران امام حسين حاکم شود و جبهة کفر تقويت گردد و در هنگام ورود امام حسین ع و یاران باوفایش اینگونه تنها بمانند و دعوت کنندگان از ترس عبیدالله و یاران فاسدش در گوشه های زاهدانه پنهان شوند و امام تنها بماند و نتیجة عدم توجه و عدم تحقق دیدگاه هانی منجر به آن کشتار وسيع در مورد امام و هفتادو دو تن صورت پذيرد و اين جوشش در نطفه خفه شود و با اسارت بازماندگان؛ برقراری حکومت علويون با هزاران شهيد , صدها سال به تعويق بيفتد. و الله اعلم

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا