خوشه ی چـشم تو پرویـــن ِ نیاز است
می کـُـشد باز ولـی بنـــده نــواز است
گوشــه ای دارد اگــر دست مسافــــر
پنجه در پنــجه دلش زمیــنه ساز است
نه بیـات است نــه آن گوشه ی ماهور
پرده گـردان دلــم مـَل مـَل نـــاز است
کفـــِر کــافـر شـــده ای بـاز مــُعمـّـا
بهترین کوک جهان زخمــه ی ساز است
سینه ام پـُـر شــده از دسـت تو یاغـی
صحبت از تو به یقین مسـئله ساز است
سر کشی دارد اگـــر کوچــه ی افــــرا
باز هم مـــرغ سحر شــعـبده باز است
فصل ما سخت ترین نــیمه ی جان شد
هر کجا رفــت یقـین آینــــه ساز است
مطلـــــــع شعر همـن بیت سخن بود
خوشه ی چشـــــم تو پروین نیاز است
آبان 20, 1401
سلام
خوش بازگشتید
زنده باشید
آبان 20, 1401
سلام.سپاس🌺
آبان 20, 1401
درود💐❤️
آبان 20, 1401
درود!
سپاسگزارم بانو❤️🙏
آبان 20, 1401
عززززززیزم
چقدر مهربونی
شک نکن دعای تو مستجاب خواهد شد
خدا را شکر مشکل حل و وارد سایت شده ای
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿
آبان 20, 1401
سلام بابا طارق
بله سپاسگزارم
❤️🌹
آبان 20, 1401
هیچ کاری از دست پاییز بر نمی آید
جز گفتن غصه هایش!
با دست های تو نیز تنها می تواند زانویی بغل کند و با اشک هایش جدل…
البته کوتاه بسیار خوبی است و من می پسندم و
متن بالا حاصل دلتنگی….
آبان 20, 1401
سلام
پاییز پاییز نشد
😊
آبان 20, 1401
سلام و درود
آبان 20, 1401
سلام سپاسگزارم🌹
آبان 21, 1401
سلام ماه بانوی سرزمینم
بسیار عالی سرودید
لذت بردم