🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نورعشقي ابدي جان همه پروانه اوست
طعم شيرين حقيقت، ته پيمانه اوست
مردي و معرفت از شيوه مردانه اوست
جان به قربان سري كه سرجانانه اوست
“اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست
اين چه شمعي ست كه جانها همه پروانه اوست”
آن يگانه علوي، آن كه شهي دادگر است
او سرش برسر ني از ستم فتنه گر است
گرچه ازداغ غمش شاه وگداخون جگر است
وصف حالش بزبان، شورو نواي دگر است
“هركجا مي نگرم نور رخش جلوه گر است
هر كجا مي گذرم جلوه ي مستانه اوست”
پير و برنا به دل از ، مهر و ولايش دارد
رو سوي خاك پر از عشق و بلايش دارد
جا نب گنبد زيباي طلايش دارد
گويي اكنون پي پاسخ به صلايش دارد
” هر كسي ميل سوي كرببلايش دارد
ما ندانيم چه سري است كه درخانه اوست”
ماجد 94/8/5
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
مهر 19, 1395
پاسخ
آبان 4, 1395
سلام و عرض ادب
درود بر شما و سپاس از حضورتان
برقرار باشید ان شاالله
پاسخ
مهر 19, 1395
پاسخ
آبان 4, 1395
سلام و عرض ادب بانو
درود بر شما و سپاس از حضورتان
برقرار باشید ان شاالله
پاسخ
مهر 23, 1395
مانا باشید هنرمند عزیز
پاسخ
آبان 4, 1395
سلام و عرض ادب
درود بر شما و سپاس از حضورتان
برقرار باشید ان شاالله
پاسخ
آذر 3, 1395
سلام. و درود مهربان
خیلی دلنشین
زیبا شاعرانه باد لحظه هاتون
مهربان داداشیم
همیشه مانده گار باشید
پاسخ
بستن فرم