🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۴/۰۷/۱۵ |
| تعداد شعر: | 1005 |
| تعداد مطالب: | 114 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۲۸ |
بر خیز از این خواب گران، وقت گران است
دشمن به کمین مانده و خشنود از آن است
ای خفته بپاخیر، که عفریت جهانخوار
دیری ست که بیدار و ستاننده ی جان است
از دشمن ظاهر شده ام نیست هراسی
بیمِ من از این فتنه ی اشرارِ نهان است
یک قوم ، چو حیوان پی آب و علفی چند
توفیق تو گویی همه با حزبِ خران است؟
نی نی به خدا، دوره ی این درد سرآید
«چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است»
امروز بنوشند اگر خون جوانان
فرداست که فرصت همه با نسلِ جوان است
گلبانگِ نجات است تو را چامه ی طارق
در بسترِ اندیشه روان است، روان است…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (17):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (27):
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
سلام اول از سارا بگویم که نام خواهر من نیز هست و از جانب ایشان
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب سپاسگزارم
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب امیدوارم حالتون خوب باشه و قطعآ انسان در سختی آفریده شده ممنونم بابت
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام مانا جان بزرگواری شما برایمان مسجل است اگر بعید می دانید پس احتمالا اشکال از حقیر
