🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
*تکدرخت پیر…
در کنار برکه تکدرخت پیر
چتر باز کرده
منتظر لمیده است
با صدای پای عابری غریب
چشم باز می کند
قد فراز می کند
*
زیر سایه ی درخت پیر
عابر غریب بعدِ خستگی
قد فراز می کند
دست بر تن درخت می کشد
خوش خوشان ترانه ای به نغمه ساز می کند
*
هیچ کس به جز کلاغ پیر
-آشیان گرفته روی شاخه ی کهن-
پی نبرده کاین غریب نغمه ساز
با تبر رسیده است!
عمر تکدرخت پیر
کم کمک به سر رسیده است!
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
آذر 8, 1401
سلام استاد گرانمهرم
آفتاب عمرتان بلند
سایه ی مهرتان برسر همه مستدام
بی توای دوست که هرگز نتوان زیست که من
تا تو هستی ببرم لذت از این زیستنم
در پناه خدا🌿👏👏👏👏👏👌🌿
پاسخ
آذر 8, 1401
درود و عرض ارادت….
پاسخ
آذر 8, 1401
درودا استاد عزیز . بسیار عالی و بیاد ماندنی. دست مریزاد🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آذر 9, 1401
درود و عرض ارادت حضرت استاد سخن…..
پاسخ
آذر 9, 1401
استادارجمندم
ادیب فرزانه
بسیار زیبا بود
لذت وافر بردم
پاسخ
بستن فرم